به سوي فردا




دلم گرفته باز


اين دل نوشته را تقديم مي کنم به همه ي هموطنان عزيز آسيب ديده از سيل ويرانگر کشورم که بواسطه آن زندگي و خويشاوندان خود را از دست دادند.


-)دلم گرفته از اين همه خشم طبيعت که نمي دانم علت آن چيست؟


-)دلم گرفته از گريه هاي مرد خوزستاني که نمي دانست به کجا پناه ببرد.


-)دلم گرفته از ناله هاي پيرزن پلدختري که جلوي ديدگانش يک عمر تلاش و زحمتش در چند ثانيه از بين رفت.


-)دلم گرفته از شرايط سخت هموطناني که با ترس و وحشت در پشت بام هاي خود شب را صبح کرده اند.


-)دلم گرفته از اين همه باران که نمي دانم رحمت است يا


-)دلم گرفته از ناله هاي کودکان گرسنه و تشنه که در آغوش سرد مادرانشان با چشمهاي پر از اشک، آرام گرفته اند.


-)دلم گرفته از اين همه ويراني شهرها و روستا هاي کشورم که جبران آن سخت و طاقت فرسا خواهد بود.


-)دلم گرفته از باران و آب که مايع حياتش مي خواندم ولي به يک دفع چهره عوض کرد و جان انسانها را گرفت.


-)دلم گرفته از بي تفاوتي برخي از افراد که گويي اتفاق خاصي نيافتاده است.


-)دلم گرفته از جانهاي بيرمق ساکنين سيل زده که با لباس هاي گلي خود نااميدانه جلوي ويراني هاي خانه و کاشانه خود، زانوي غم بغل گرفته اند.


-)دلم گرفته از چشم هاي خونين و صورت چروک و خاکي پير زن روستاي شهر معمولان که به دنبال تنها گاو گمشده خود بود ومي گفت: که آن حيوان تنها منبع درآمد من است. نمي دانست که گاو زبون بسته تلف شده است.


-)دلم گرفته از بي تفاوتي کشورهاي دنيا که هيچ عکس العملي از خود نشان ندادند. حتي در حد يک پيام همدردي به خصوص کشورهاي دوست و همسايه.


-)دلم گرفته از اين همه بارون که زندگي ها رو برد و آخر آروم گرفت.


 


                                                                گرفته دلم



 


کمپين آري يا نه!


درسالهاي اخير شاهد به راه انداختن کمپين هاي مختلف از سوي گروه هاي خاص يا سازمانهاي مردم نهاد به صورت خود جوش يا دستوري با موضوعات اجتماعي،فرهنگي و سياسي در سطح جامعه بوده وهستيم.بنظر ميآيد هدف غايي و اصلي در به راه انداختن کمپين ها در جايجاي دنيا،بيشتر ترويج وفرهنگ سازي يک موضوع مثبت خاص وهمچنين مبارزه و نهي موضوع منفي و ضد ارزش متناسب با مقتضيات فرهنگي آن جامعه مي باشد.از جمله اين کمپين ها ميتوان به کمپين هاي با موضوع محيط زيست،نه به اعتياد و مواد مخدر و کمپين هاي حمايت از حيوانات بويژه حيوانات اهلي،اشاره کرد.معمولا کمپين ها در زمان هاي خاص وقتي که در ارتباط با موضوعي حرف و حديث هاي در بين آحاد مردم مطرح مي باشد از سوي گروههاي خاصي از جامعه ايجاد و مديريت ميگردد. اين روزها با توجه به نزديک شدن به پايان سال و عيد نوروز به دليل گراني هاي اخير در تامين کالاهاي اساسي و فشار اقتصادي به قشرهاي خاصي از جامعه،بحث هاي از به راه انداختن کمپين هاي با موضوعات برگزاري ساده عيد امسال،کمپين نخريدن آجيل و غيره در بين آحاد جامعه،مطرح شده و در برخي از ابزارهاي فضاي مجازي نيز کمپين هاي نيز در اين ارتباط ايجاد شده است.در اين خصوص ذکر چند نکته ضروري بنظر ميرسد:


1-اين که عيد امسال ساده و بي آلايش برگزار گردد،موضوع جديدي نيست وهمواره مورد تاکيد متخصصان جامعه شناسي ومذهبي بوده و هست وخود نگارنده اين يادداشت قصار نيز با آن موافق مي باشد. با توجه با اينکه موضوع عيد و برگزاري جشن در باور احاد مردم جزء فرهنگ هاي اصيل و قديمي و حتي ثبت شده در سازمان هاي بين المللي مي باشد،لذا هر کدام از خانوارها به اندازه وسع و توان مالي خود عيد نوروز را تاکنون جشن گرفته اند و امسال نيز جشن خواهند گرفت.


2-نبايد اين موضوع به عادت ورويه تبديل شود که هرکجا دولت وحتي بخش خصوصي در ايفاي تعهدات و وظايف قانوني خود کوتاهي وقصوري داشته باشد جهت فرافکني به فکر ايجاد کمپين هاي براي آن موضوعات باشيم.مگر ميشود مشکلات صنعت خودرو سازي کشور،گراني و تورم موجود در جامعه را با به راه انداختن چند کمپين اصلاح و درست کرد. کاها خود کمپين ها به دليل احساسي و گذرا بودن باعث ميشوند مشکلات به درستي مورد تجزيه وتحليل قرار نگيرند و تمام توجه جامعه به محتواي کمپين ها سوق پيدا  کند که معمولا نتيجه بخش نيست. اگر بود با توجه به کمپين هاي ايجاد شده مي بايست صنعت خودرسازي کشور بويژه موضوع فروش آن دچار تغييرات ميشد. آيا واقعا تغييري ايجاد شده است. قضاوت با خود شما.


3-به جاي به راه انداختن کمپين براي مثال نخريدن آجيل شب عيد که تنها دلخوشي هزاران هزار از مردم اين مرز وبوم مي باشد و ميخواهند چند روزي از سال را با اعضائ خانواده خود حتي شده به ظاهر خوش بگذرانند،مي بايست به دنبال ريشه يابي و حل علت مشکلات بوجود آمده در حوزه اقتصاد از جمله گراني هاي اخير بويژه آجيل بود.با حرکات احساسي و به راه انداختن کمپين هاي دهان پرکن،نمي توان اقتصاد و معيشت مردم را درست کرد.بايد جور ديگري ديد و فکر کرد.


 



تلنگري ديگر به مسئولين


مراسم چهلمين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي در 22بهمن ماه سال 1397با وجود همه ي دسيسه ها و ترفندهاي دشمنان قسم خورده خارجي در راس آن استکبار به سرکردگي آمريکا،باشکوه هرچه تمام تر، حتي نسبت به سالهاي گذشته برگزارشد و تمامي برنامه ها ونقشه هاي بد خواهان انقلاب مثل هميشه با حضور مردم در صحنه ولبيک گفتن به نظام با رهبري امام اي، دوباره نقش برآب شد. حضور حماسي مردم در 22بهمن 1397 تلنگري ديگري به مسئولين اجرايي کشور اعم از قوه مقننه،قوه اجرايي وقوه قضائيه براي خدمت رساني بهتر وشفاف به مردم فهيم وآگاه در جاي جاي کشوربود.انصافا قدر وارزش حضور حماسي ملت را عليرغم همه ي مشکلات اقتصادي و معيشتي که گاها عرصه را براي آنها تنگ کرده و در شرايط جوي نامناسب زمستان بي ادعا و بي منت در کف خيابانها حاضر شدند و بر سرآمريکا فرياد زدند را بايد دانست. حال نوبت مسئولين است که بطور جدي و با راهکارهاي عملياتي نه گفتاري و با صداقت کامل، نسبت به رفع مشکلات مردم با اولويت اقتصاد و تامين کالاهاي اساسي کمر همت ببندند ودر فضاي دوستانه و بدون دعواهاي سياسي و تسويه حسابهاي حزبي به فکر اين ملت و منافع ملي کشور باشند و از فرصت هاي بوجود آمده به نحو احسن استفاده کنند. چرا که اين مردم سرمايه هاي اصلي نظام جمهوري اسلامي ايران هستند و مسئولين  نبايد فراموش کنند که به پشتوانه اين ملت است که رسميت يافته اند. نکند فردا افسوس بخوريم که اي کاش کاري براي اين ملت انجام مي داديم ولي ديگر دير شده باشد. اميد ميرود اين حضور حماسي وفاطمي،تلنگر جدي براي مسئولين سه قوا براي درک بهتر شرايط مردم وکشور باشد. انشاء ا



 


تغيير سبک زندگي به روش ملانصرالدين


دريکي از شبهاي زمستان ملانصرالدين با زنش مشغول تماشايي برنامه تلويزيوني با موضوع تغيير سبک زندگي بود.کارشناس برنامه با توجه به تغييرات گسترده درجامعه و اعضاي آن به نوعي تلاش ميکرد بينندگان و شنوندگان برنامه را مجاب کند که مي بايست در شيوه و سبک زندگي خود نسبت به گذشته تغيير ايجاد کنند.ملانصرالدين به زنش گفت: زن کارشناس برنامه حرفهاي خوبي ميزنه،ولي کو گوش شنوا. فاميل من و شما هر روز به يه بهانه اي يا نهار خونه ما هستند يا شام. ديگه پدر جيب من رو درآوردند. اي کاش آنها نيز اين برنامه خوب را ببينند و کمتر خونه ما مهمون بيان.زن گفت: ملا فکر نکنم اين اتفاق بيافته. نصرالدين گفت:زن يه فکري دارم فردا آن را توي شوراي روستا مطرح مي کنم تا شيوه زندگي اهالي به خودي خودتغييرکنه. زن گفت:ملا باز چه فکري کردي ميشه به من بگي. ملا نصرالدين در جواب گفت:زن چند روز ديگه صداش در مياد.بعد از چند روز زن ملا از او مقداري پول گرفت تا کمي خريد کنه.وقتي به بازار رسيد ديد قيمت هاي همه ي اجناس گران شده است. قيمت مرغ،گوشت،تخم مرغ،برنج و ميوه وبه قول قديمي ها کالاهاي اساسي نسبت به هفته گذشته چند برابر شده  و نتونست براي خونه چيزي بخره و به خونه برگشت و به ملا گفت:مرد چه اتفاقي افتاده قيمت همه چيز گرانتر شده و با پولي که به من دادي نتونستم چيزي بخرم.نصرالدين گفت:بهت گفته بودم که کاري مي کنم تا  فاميلهاي من و شما ديگه نتونند تو خونه ما لنگر بندازند.زن گفت چطور اين کار رو کردي. نصرالدين در جواب زنش گفت:از ديروز ايل و تبار من و شما به من پيامک ميدن که ملا بايد تو شيوه زندگي خودمان تغيير ايجاد کنيم و مثل اهالي فرنگ دير به دير خونه همديگر بريم تا اينجوري ارزش همديگر را بهتر درک کنيم.زن گفت: ملا تو چکار کردي. نصرالدين گفت:کار خاصي نکردم فقط اعضاي شوراي روستا را قانع کردم جز از راه افزايش قيمت ها نمي تونيم در شيوه وسبک زندگي اهالي تغيير ايجاد کنيم و آنها نيز مجوز افزايش قيمت ها صادر کردند. زن نگران نباش کالاهاي اساسي اعضائ شورا به نرخ قبلي توسط شورا تهيه و به ما خواهندداد. فقط به فاميل اين مسايل را نگو.


 


 



پله-برقي سبک جديد در مديريت


درعالم وعلم مديريت همه ي ما به نوعي با انواع و اقسام سبک هاي مديريت آشنايي داريم.بطوريکه يا درباره آنها خوانده ايم يا درباره آنها شنيده ايم ويا احيانا تجربه نيز کرده ايم.بعنوان مثال ميتوان به سبک هاي ژاپني،آمريکايي و ژاپني_آمريکايي اشاره کرد.در سالهاي اخير نوع جديدي از سبک مديريت در کشورمان شکل گرفته که در هيچ جاي علم مديريت درباره آن از سوي بزرگان اين حوزه اظهار نظر نشده است.به عبارت ديگر شاهد کشف سبک جديدي در عالم مديريت،بنام سبک مديريت پله-برقي در کشورهستيم.در مديريت به سبک پله-برقي،فرد بواسطه ارتباطات سياسي،حزبي وخانوادگي در پله اول جايگاه مديريت قرار مي گيرد ودر ادامه بطور اتوماتيک بدون صرف انرژي،کار وتلاش رو به بالا حرکت مي کند تا به درجات عالي مديريت برسد.مصاديق اين نوع از سبک مديريت را در سطح کشور و استانها شاهد و ناظر مي باشيم که چطور يک فرد بدون داشتن سابقه وتجربه مديريتي مناسب در چرخه ي سبک مديريت پله-برقي قرار مي گيرد و بي آنکه عملکرد خاص و شاخصي از خود نشان بدهد به همت و کمک حاميان سياسي،حزبي وخانوادگي خود رو به جلو حرکت مي کند و اگر حوادث غيرمترقبه اتفاق نيافتد،شايد مديريت کره مريخ را نيز بدست آورد. از اهم آسيب هاي که سبک مديريت پله برقي به سيستم تحميل مي کند ميتوان به:


-)اتلاف منابع مالي و عدم وجود انضباط مالي در سيستم.


-)عدم بهره وري و ايده پردازي در سيستم.


-)رشد فساد و بداخلاقي هاي حرفه اي در سيستم.


-)بي انگيزگي در نيرو هاي شاغل سيستم، اشاره کرد.


علي ايحال با اين شرايط مديريتي در کشور بويژه وجود مديراني که بواسطه سبک مديريتي پله-برقي پست ومقامي را بدست آورده اند،کشور آن طور که بايد و شايد متناسب با چهارچوب هاي علم توسعه رشد نخواهد کرد.کشور به مديراني نياز دارد که با تلاش و همت خود و طي مراتب کارشناسي در جايگاه مديريتي قرارگرفته باشند. اين همان رويکرد و جرياني است که مقام معظم رهبري در بيانات و فرمايشات خود همواره آن را براي مسئولين کوشزد کرده اند. به اميد آن روز.


 



 


افزايشي بي تاثير


در روزهاي اخير دولت محترم بويژه جناب دکتر نوبخت با شدت هرچه تمام و با سبک و سياق خود که همانا با تبسم مليح که مختص خود اوست درخصوص افزايش 20درصدي حقوق کارمندان دولت درسال آينده،سخن ميراند و از هر تريبوني که به دست مي آورد در اين ارتباط اطلاع رساني مي کند تا از نگراني ها و دغدعه هاي مستخدمين دولت در مقابل تورم لجام گسيخته بکاهد.در اين ارتباط ذکر چند نکته ضروري بنظر ميرسد:


1-   اين هياهوي رسانه اي چه درفضاي مجازي و چه در فضاي غيرمجازي که درخصوص افزايش 20درصدي حقوق کارمندان دولت به راه افتاده خود در افزايش تورم بويژه افزايش رواني آن تاثيرگذار مي باشد. بطوري که واردکنندگان وفروشندگان کالاهاي اساسي و غير اساسي از همين حالا و قبل از تصويب و اعمال افزايش ضريب حقوق در سال 1398،قيمت کالا ها ي خود را افزايش داده اند. با توجه به شرايط اقتصادي و وجود مشکلات نظارتي در شبکه توليد وتوزيع کالاها و خدمات درکشور و از همه مهمتر ازبين رفتن انصاف در کاسبان بازار اعم از عمده فروشان و خرده فروشان، متاسفانه همه ساله بعد از شروع سال جديد نيز مجددا قيمت کالاها و خدمات،افزايش مي يابد.با اين اوصاف و شرايط از همين لحظه افزايش 20درصدي حقوق کارکنان دولت در سال1398تاثيري بر افزايش قدرت خريد آنها، خواهد داشت.


2-   هرچند که افزايش پلکاني حقوق در بودجه سال1398به صراحت نيامده است. ولي با توجه با اينکه در سال آينده ازنظر تامين منابع مالي دولت چالش هاي خواهد داشت.بنظر مي آيد همانند سال 1397،افزايش حقوق کارمندان به صورت پلکاني در لايحه بودجه 1398چه ازطرف دولت وچه از طرف مجلس تصويب و اعمال گردد. با اين وجود افزايش 20درصدي که اينطور در خصوص آن مانور تبليغاتي به راه افتاده، مشمول همه ي کارمندان نخواهد شد. پس چه بهتر است با شفافيت با مردم بويژه مستخدمين دولت سخن گفت. در اين حالت پذيرش و تحمل مسائل و مشکلات از سوي مخاطبين عليرغم داشتن تاثيرات منفي روحي و رواني آن تا حدودي راحت خواهد بود.


3-   افزايش ضريب حقوق کارمندان و بازنشستگان دولت در سال آينده چه به صورت کامل و چه به صورت پلکاني اعمال گردد. قطع به يقين با توجه به تورم موجود درجامعه، تاثير آنچناني در افزايش قدرت خريد افراد نخواهد داشت. پيشنهاد ميگردد دولت محترم ضمن اعمال افزايش 20درصدي حقوق بگيران ، سياست ها وبرنامه هاي خود در خصوص بسته هاي حمايتي که با هدف کاهش فشار اقتصادي به آقشارآسيب پذير وافرادي که داراي حقوق ثابت دارند، ارائه مي کند را سروسامان دهد. چرا که درحال حاضر در اين ارتباط يعني توزيع بسته هاي حمايتي در کشور نوعي سردرگمي وجود دارد. طوري که زماني توزيع بسته حمايتي اعلام ميگردد هياهوي خاصي در سطح افراد جامعه ايجاد ميشود که چرا به همسايه ما تعلق گرفته و براي ما نه که اين شرايط خود بدبيني نسبت به عملکرد دولت بوجود مي آورد. بنابرين انتظار ميرود دولت در توزيع بسته هاي حمايتي هوشمندانه و با برنامه ريزي خاص طوري که بسته هاي حمايتي متنوع براي قشرهاي متنوع جامعه با برنامه ريزي و زمانبندي معين توزيع نمايد. 


 


 


 


 


انتخاب ملانصرالدين به عنوان شهردار برتر


برابر خبر رومه وقايع اتفاقيه شهر آق قلعه،ملانصرالدين به عنوان شهردار برتر براي اهالي معرفي شد.طبق اين خبر همه ي ساکنين شهر آق قلعه به ملا و زنش شادباش و تبريک مي گفتند.شب اين روز مهم و ميمون براي نصرالدين،زن ملا ازاو پرسيد: مرد من در عجب ام که شما چطور از بين اينهمه شهرداران شهرهاي مختلف به عنوان شهردار برتر انتخاب شدي.ملا گفت:زن چطور مگه.زن گفت:واقعيت اينه که ديروز تو مراسم روضه خوني همسايه رفته بودم تعداي از زنها مي گفتند که مردانشان که در بلديه ي شهرداري کار مي کنند، چندين ماه است که مواجب نگرفته اند و از من خواستند که به شما بگويم که مواجب آنها را زودتر پرداخت کني.از طرفي پريروز زن کربلايي حشمت ا خان در صف نون وايي به من گفت که بهداري شهر به حشمت ا خان دارو نمي دهد.ملا گفت:به چه دليل. زن جواب داد: که شهرداري آق قلعه چندين ماه است که پول بهداري را پرداخت نکرده است.زن به ملا گفت:نصرالدين شما به عنوان شهردار تا بحال از محله ي استاد حسن نجار باشي عبور کردي که ببيني تو محله ي آنها چه خبره. ملا گفت نه.زن گفت:حتما فردا سري به آنجا بزن چرا که سه روز قبل يک پيرزن تو گودالي که بلديه هاي شهرداري چندين ماه قبل کنده و آن را پر نکرده بودند افتاده و پايش شکسته است.زن ملا به اوگفت:نصرالدين با اين همه مشکلات و از همه بدتر بي خبري شما از آنها،آدم باور نمي کنه که شما اول شده باشي.ملا گفت:بالاخره اول شدم.زن گفت:ملا اگر شما با اين همه مسائل و مشکلات اول شدي،پس واي بر وضعيت شهرهاي که شهرداران آنها نتونستند مانند شما اول بشند. 


 


 


نقش رسانه در اميد بخشي به جامعه  چاپ شده در خبرگزاري فارس


اميد، اميد اجتماعي و سرمايه اجتماعي از مولفه هاي حائز اهميت در جامعه بشمار مي آيد که فقدان آن، ياس، نااميدي، افسردگي و غم را به جامعه تزريق مي کند. سوال اينجاست که چه ومي و اهميتي دارد که به دنبال افزايش اميد در بين افراد جامعه باشيم؟ پژوهش هاي جامعه شناختي و روان شناسي اثبات کرده که در شرايطي که فردي احساس اميدواري کند، احساس تعلق خاطر بالايي خواهد داشت. وقتي افراد جامعه اميدوار باشند همه ظرفيت هاي فردي و اجتماعي جامعه رشد خواهد کرد. جايي که اميد است خلاقيت و نوآوري افزايش مي يابد. افراد زماني خلاقانه عمل مي کنند که اميد داشته باشند. بطور کلي مي توان گفت موتورهاي  محرکه هر جامعه اي اميد است و اميد کمک مي کند که افراد حس کنند به اهداف و آرزوهايي که پيش رو دارند، خواهند رسيد و در نتيجه انگيزه، تلاش، زندگي و حرکت در فرد افزايش مي يابد.


در تزريق اميد به جامعه مي توان گفت که همه لايه نظام اعم از قواي سه گانه، دستگاه هاي اجرايي دولتي و خصوصي حتي تک تک افراد جامعه سهيم اند و مي توانند نقش آفريني مثبت و منفي در اين خصوص داشته باشند. در اين بين نقش رسانه هاي ديداري و شنيداري با توجه به شرايط سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي کشور و جامعه و همچنين  جنگ اقتصادي استکبار عليه کليت نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران بويژه جنگ رسانه اي هم جانبه، در اميدوار نگه داشتن افکار عمومي جامعه، از ساير عوامل ملموس تر و مهمتر بنظر مي آيد.


رهبر معظم انقلاب، گسترش اميد در جامعه را وظيفه صدا و سيما مي دانند و بر تنظيم پايان اميدوارانه براي سريالها، داستانها و نمايش ها و پخش اخبار اميدبخش، موثق، بهنگام و فراگير تاکيد مي کنند. ايشان همچنين اميدواري را، مايه پيشرفت کشور مي دانند و تاکيد مي کنند القاي نااميدي براي کند کردن حرکت کشور، گناهي بزرگ است.


از بيانات رهبر معظم انقلاب ذيل شاخص "اميد و دشمن"، محورهايي نظير "نااميد کردن مردم، اولين هدف دشمن"، " تخريب روح اميد در مردم، از اهداف مقطعي و مرحله اي دشمن"، "تيره و تار نشان دادن افق کشور براي القاي نااميدي"،" تنظيمهدفمند خبرها و تبليغات براي القاي نااميدي" و " تلاش دشمن براي القاي نااميدي در عرصه هاي اقتصادي، انقلابي و فرهنگي" استخراج مي شود.


بايد قبول کرد که رسانه ها در همه اشکال خود در دوران کنوني بخش جدايي ناپذير از زندگي مردم شده اند. مردم در طول شبانه روز از محتواي اجتماعي، سياسي، اقتصادي، آموزشي و سرگرمي رسانه ها استفاده مي کنند. نسل کنوني جامعه از ابتداي حياتش با رسانه ها بزرگ مي شود و در دنياي اطلاعات و ارتباط امروز اين نسل، بخش عظيم فرهنگ، ارزشها و هنجارهاي جامعه خود و ديگران را از رسانه ها دريافت مي کند.


بنابراين مي طلبد رسانه ها و متوليان آنها در اين زمان حساس کشور و جامعه در راستاي پروژه اميد بخشي به جامعه با آگاهي و بصيرت بيشتري از گذشته کار رسانه اي خود را انجام دهند.


البته اين گفتار بدين معنا و مفهوم نيست که رسانه ها چشم بر واقعيت هاي موجود جامعه و بالاخص کم و کاستي موجود ببندند و همواره اطلاعات و اخبار خوشايند را به جامعه منعکس نمايند که اين رويکرد برخلاف رسالت و ذات فعاليت رسانه اي مي باشد و چنين انتظاري نيز از گردانندگان رسانه هاي کشور، نمي رود. در راستاي افزايش اميد و اميد اجتماعي در جامعه، نياز است مديران رسانه اي فعال در عرضه هاي  مختلف اجتماعي اقتصادي و فرهنگي، موارد ذيل را سرلوحه  کار خود قرار دهند تا ضمن  انجام  کار حرفه اي خود شاهد نقش آفريني آنها در بهبود شاخص اميدواري در جامعه باشيم. انشاء ا.


1ـ انجام کار رسانه اي توسط افراد متخصص و صاحب قلم و انديشه


2ـ بيان واقعيت جامعه بطور شفاف و پرهيز از هر گونه جهت گيري سياسي تند و غرض ورزي شخصي در تحليل هاي رسانه اي


3ـ در صورت بيان و انعکاس خبري مبني بر وجود مشکلات احتمالي در عرصه هاي مختلف که باعث ايجاد زمينه ياس و نااميدي در افکار عمومي خواهد شد. مي طلبد راهکارهاي کارشناسي و عملي که در صورت بکارگيري آنها، مشکلات مرتفع و تعديل مي گيردد نيز در تحليل ها ارائه شود. چرا که راهکارها مي تواند تا حدود زيادي از نااميدي افکار عمومي بکاهد. بايد پذيرفت که صرفا انعکاس چالش ها و اخبار منفي، وظيفه رسانه ها نيست بلکه اين روش ناصحيح نوعي پمپاژ نفاق و تفرقه در جامعه محسوب مي شود.


4ـ بکارگيري خبرنگاران متعهد و متخصص در امر رسانه که به واقع آنها روح کار رسانه هستند. خبرنگاري مي تواند در اين برهه از زمان موفق عمل کند که بصيرت و قوه تجزيه وتحليل بالا يي در برخورد با مسائل مختلف داشته باشد .


5 ـ پرهيز از شتاب زدگي در انتشار اخبار ناپخته که ميدانيم باعث ايجاد مسائل حاشيه اي در جامعه خواهد شد.


6 ـ ممانعت از انتشار اخبار کوتاه و مختصر بويژه در خصوص مسائل اقتصادي کشور که متاسفانه اکثرا نيز در فضاي مجازي و غير واقعي اتفاق مي افتد در شرايط کنوني اصلا به مصلحت نيست چرا که همه مخاطبين قدرت تجزيه و تحليل مطالب را به يک شکل ندارند. به عنوان مثال خبر "تورم ايران به 50 درصد رسيد." اين خبر کوتاه در فضاي مجازي فارغ از صحت و سقم آن مي تواند افکار عمومي را تحت تاثير خود قرار دهد و زمينه ساز نااميدي در جامعه گردد.


7 ـ پرهيز از مقايسه کشور با ساير کشورهاي پيشرفته از حيث رشد و توسعه بدون شناخت ظرفيت ها و قابليت هاي اجتماعي، انساني، اقتصادي و فرهنگي که مي تواند نااميد کننده باشد.


 


                                        


 


 



 


محبت ومهرباني به هم نوع همواره باقيست


باخبرشديم که متاسفانه دکترنوربخش رئيس سازمان تامين اجتماعي ومعاون ايشان در ماموريت اداري در استان گلستان در اثرسانحه ي رانندگي جان باخته اند.ضمن تسليت به خانواده محترم آن دو مرحوم و کليه ي کارکنان تامين اجتماعي براي هردو تازه گذشته از خداوند منان طلب مغفرت و بخشش داريم.مرحوم دکترنوربخش اززمان تصدي پست رياست سازمان تامين اجتماعي تمام تلاش خود راصرف سروسامان دادن وجلوگيري از هدررفت سرمايه هاي متعلق به جامعه هدف سازمان يعني کارگران و مستمري بگيران کرد. به نظر بنده در اين امرنيز تا جايي که مربوط با ايشان بود،موفق عمل کردند.مهمترين نکته ي مرحوم نوربخش،تاکيد بردورنگه داشتن سازمان از حواشي وسياسي کاري و توجه جدي به کارتخصصي سازماني بود.با اين همه تلاش وخدمت به مردم به خواست و اراده خداوند،دنياي خود را عوض و به ديار هميشگي کوچ کرد.آنچه در اين بين ازاو براي هميشه باقي ماند نام وياد ايشان در اذهان و افکار عمومي بويژه همکاران اداري خود است.بايد بياد داشته باشيم که مرگ هرکدام از ما ازآنچه که فکر مي کنيم نزديک است وهرلحظه که خداوند اراده کند دنياي ما نيز همانند مرحوم نوربخش و تمامي از دنيا رفته گان،عوض خواهد شد.با اين وجود چرا اين همه دروغ،چرا اين همه تهمت،چرا اين همه زيرآبي رفتن براي همديگر،چرا اين همه چشم به مال ديگران داشتن.چرا اين همه درويي و هزاران چراي غلط و نادرست ديگر که همه ي ما به خوبي آنها را ميدانيم وشايد برخي از آنها را دانسته ويا ندانسته تا بحال انجام داده ايم.


بنابرين تلاش کنيم که هميشه ودر همه حال در هر پست ومقامي که هستيم با مهرباني و محبت با ديگران اعم از اعضاء خانواده،دوستان،همکاران اداري وسايرين،رفتارکنيم.چرا محبت،دوستي ومهرباني به هم نوع هميشه ماندگار و جاويدان است. حتي بعد از مرگ. براي همه ي کساني که دنياي خود را عوض کرده اند ونام نيک و خوش از خود بجا گذاشته اند،صلوات محمدي پسند نثار کنيد. 



 


انواع استعفاء


درعلم مديريت ومنابع انساني شکل ومحتوايي استعفا ها متفاوت مي باشد.ممکن است فرد براثر فشارهاي سياسي از سمت خود استعفاء کند.دربرخي از موارد فرد در نتيجه عدم توانايي وگاها براثر بيماري واقعي خود از سمت وپست اداري خود استفاء ميدهد.شايد نوع وانواع استعفاي ديگري نيز در مباحث امور اداري وجود داشته باشد که از حوصله اين يادداشت مختصر خارج مي باشد.اما آنچه در بين همه ي اشکال استعفاها اين روزها مطرح شده،کناره گيري يا همان استعفاء براي تجديد فراش ويا ازدواج مجدد است.در اين سبک استعفاء فرد مورد نظر به منظور رسيدگي به زندگي جديد خود از همه ي سمت هاي خود به بهانه هاي مختلف بويژه بيماري نداشته خود،استعفاء ميدهد.اخيرا مصداق آن را درفضاي مجازي شاهد بوديم. مهمترين ويژگي اين نوع استعفاء که آن را از ساير استعفاها متمايز مي کند،تعلق داشتن اين سياق از کناره گيري به قشر خاص سياسي وژنهاي برتر مي باشد.در پايان فارغ از هرگونه جهت گيري هاي سياسي وجناحي در مورد اينگونه مسايل که گاها در بين رجال سياسي اتفاق مي افتد،تاثيرگذاري آن در افکار عمومي از لايه هاي نظام است که در چنين شرايطي اصلا به مصلحت نيست.اميدواريم ديگر شاهد اينگونه استعفاها نباشيم.انشاءا. 


 


 


دلم گرفته باز


اين دل نوشته را تقديم مي کنم به همه ي هموطنان عزيز آسيب ديده از سيل ويرانگر کشورم که بواسطه آن زندگي و خويشاوندان خود را از دست دادند.


-)دلم گرفته از اين همه خشم طبيعت که نمي دانم علت آن چيست؟


-)دلم گرفته از گريه هاي مرد خوزستاني که نمي دانست به کجا پناه ببرد.


-)دلم گرفته از ناله هاي پيرزن پلدختري که جلوي ديدگانش يک عمر تلاش و زحمتش در چند ثانيه از بين رفت.


-)دلم گرفته از شرايط سخت هموطناني که با ترس و وحشت در پشت بام هاي خود شب را صبح کرده اند.


-)دلم گرفته از اين همه باران که نمي دانم رحمت است يا


-)دلم گرفته از ناله هاي کودکان گرسنه و تشنه که در آغوش سرد مادرانشان با چشمهاي پر از اشک، آرام گرفته اند.


-)دلم گرفته از اين همه ويراني شهرها و روستا هاي کشورم که جبران آن سخت و طاقت فرسا خواهد بود.


-)دلم گرفته از باران و آب که مايه حياتش مي خواندم ولي به يک دفع چهره عوض کرد و جان انسانها را گرفت.


-)دلم گرفته از بي تفاوتي برخي از افراد که گويي اتفاق خاصي نيافتاده است.


-)دلم گرفته از جانهاي بيرمق ساکنين سيل زده که با لباس هاي گلي خود نااميدانه جلوي ويراني هاي خانه و کاشانه خود، زانوي غم بغل گرفته اند.


-)دلم گرفته از چشم هاي خونين و صورت چروک و خاکي پير زن روستاي شهر معمولان که به دنبال تنها گاو گمشده خود بود ومي گفت: که آن حيوان تنها منبع درآمد من است. نمي دانست که گاو زبون بسته تلف شده است.


-)دلم گرفته از بي تفاوتي کشورهاي دنيا که هيچ عکس العملي از خود نشان ندادند. حتي در حد يک پيام همدردي به خصوص کشورهاي دوست و همسايه.


-)دلم گرفته از اين همه بارون که زندگي ها رو برد و آخر آروم گرفت.


 


                                                                گرفته دلم


 


 


ملانصرالدين و ماجراي مديريتي پسرخالش


ملانصرالدين درآق شهر ازداردنيا بعد از زن و الاغ مشهورش،پسرخالي داشت که به او خيلي علاقمند بود.ملا آخرهر هفته،بزرگان آق شهر را جهت دور همي و بررسي امورات شهر به خانه خودش دعوت مي کرد.پسرخاله نصرالدين تازه از دانشگاه غيردولتي،هيات امنايي،نيمه حضوري وشبانه آق شهر مدرک مديريت اجرايي،بحران و گرفته بود و دنبال کارمي گشت.روزي بطور تصادفي در جلسه دورهمي منزل ملانصرالدين حاضرشد.بزرگان حاضردرجلسه که همگي ازصاحب منصبان شهربودند از ملا پرسيدند:نصرالدين اين جوان کيست. ملا گفت:اين مرد جوان پسرخالمه و امروز مثل شماها ميمان منزل ماست.يکي ازبزرگان آق شهرپرسيد:ملا نصرالدين پسرخالت چه کاره هست.ملا درجواب گفت:تازه مدرک گرفته و کارخاصي نداره.يکي از ميهمان مجلس که بروبياي در شهر داشت، گفت:ملا به پسرخالت بگو فردا به عنوان مديرفضا سازي مناسب آق شهر،مشغول بکار بشه.پسرخاله ملا فرداي آن روز به عنوان مدير اداره فضاسازي،کارش را آغاز کرد.چند روزي نگذشته بود که به دلايل نامعلومي از کاربرکنارشد.درجلسه هفته بعد چون بزرگان شهر به نوعي مديون ملانصرالدين بودند. شغل ديگري را با عنوان مدير بهره برداري از چشمه هاي جوشان شهر را به پسرخاله ملا،معرفي کردند.پسرخاله بعد ازچند روز از پست خودش استعفا داد. البته با حواشي زياد درفضاي غيرمجازي شهر.درجلسه ديگراز نشست بزرگان با پي گيري ورايزني ملا نصرالدين،مديريت ارتباطات ديواربه ديوارشهر به پسرخاله ملا نصرالدين سپرده شد.بعد ازچند روز دوباره به دلايل نامشخص پسرخاله ازکار کنارگذاشته شد.اين چرخه ميهماني ودادن پست هاي مديريتي به پسرخاله ملانصرالدين هرهفته بطور مداوم تکرار ميشد. ادارات آق شهر طوري بود که از ورودي شهر شروع تا خروجي شهر کنارهم قرارگرفته بودند.در چهلمين جلسه، بزرگان شهر متوجه شدند که پسرخاله به آخرين اداره شهر که در خروجي آن قرار داشت رسيده و البته از مديريت آن اداره نيز بازهم به دلايل نامعلومي کنار گذاشته شده است و ديگر اداره اي وجود نداشت که مديريت آن را به او بسپارند.باتوجه مديون بودن بزرگان شهر به ملانصرالدين و زدوبندهاي درون گروهي،تصميم گرفتند به منظور کسب تجربيات بيشتر توسط پسرخاله ملا نصرالدين و توسعه آق شهر مجددا مديريت ادارات آق شهر را از ورودي شهر تا خروجي آن به نوبت و به صورت ماهانه به او واگذار کنند.بزرگان شهر به ملانصرالدين قول دادند تا زماني که دورهمي هفتگي خود را درمنزل او تشکيل ميدهند،مديريت چرخشي پسرخالش تضمين شده است و جاي هيچ نگراني نيست. ملا نصرالدين گفت: اميدوارم برنامه دورهمي ما مثل برنامه دورهمي بعضي از آقايون از دورخارج نشه که من وپسر خالم بيچاره ميشيم.


 


 


 


تلقي درست ازجايگاه روابط عمومي  


بيست وهفتم ارديبهشت،روزجهاني ارتباطات و روابط عمومي را به تمامي فعالين وکنش گران اين عرصه ي مهم و تاثيرگذار، تبريک ميگويم.ضمن احترام به تمامي فعاليت ها واقدامات صورت گرفته دراين چند دهه در عرصه اطلاع رساني در ابعاد متنوع اجتماعي،سياسي،ورزشي وفرهنگي ازسوي متوليان روابط عمومي ها چه در ارگانهاي ونهادهاي دولتي و چه در بخش هاي خصوصي،ذکر چند نکته در اين ارتباط با توجه به شآن وجايگاه ويژه روابط عمومي ها،خالي از لطف نخواهد بود:


1-به نظربنده وظيفه روابط عمومي را در دوکارکرد مهم ميتوان دسته بندي کرد:


الف)اطلاع رساني از وظايف وماموريت هاي اداره يا سازمان متبوع با استفاده از ابزارها و شيوه هاي نو و جديد متناسب با علوم ارتباطات به افراد جامعه بويژه به مخاطبين يا جامعه هدف.


ب)اخذ نظرات وديدگاههاي جامعه هدف نسبت به سازمان ودستگاه اجرايي وپالايش وتجزيه وتحليل آنها واعمال نتايج مرتبط در فرايند برنامه ريزي،تصميم گيري و اجرايي واحد خدمت.در شرايط کنوني کارکرد بند اول درحد رضايت بخش، بخصوص درسالهاي اخير در حال اجرا است.هرچند که دراين ارتباط نيز کاستي ها وضعف هاي وجود دارد که از مهمترين آن به خبرنويسي وگزارش نويسي هاي غيرکارشناسي وهمچنين اطلاع رساني تک بعدي صرفا از مديران ميتوان اشاره کرد.


کارکرد دوم روابط عمومي، بنظر ميرسد با توجه به چالشي بودن موضوع زياد ازسوي سازمانها وارگانهاي دولتي وحتي خصوصي مورد استقبال قرارنگرفته است. فلذا نقش روابط عمومي ها در اين زمينه مغفول مانده است.بعبارت ديگر درعرصه کنوني، کارکرد و وظيفه روابط عمومي ها در انتشارخبر وعکس ازمديران خود و بارگذاري دستورالعملها وفرمهاي اداري خلاصه شده و از اخذ ديدگاهها ونظرات افراد جامعه ومخاطبين نسبت به تاثيرگذاري کارکرد سازمانها در برطرف کردن نيازها ومطالبات مخاطبين از سوي روابط عمومي ها خبري نيست. و اگرهم باشد در حد کارشناسي وغير علمي مي باشد.


2-با توجه به اينکه کارکرد روابط عمومي در زمينه انجام پيمايش ها وتحقيقات ميداني به منظور اخذ نظرات وديدگاههاي مخاطبين،کاري علمي وتخصصي است. لذا نيازمند افراد متخصص درحوزه علوم ارتباطات مي باشد. موضوعي که روابط عمومي ها درشرايط کنوني به شدت از عدم وجود افراد متخصص وعلاقه مند به آن به شدت رنج مي برد.بنابرين با اين شرايط محقق کردن کارکرد دوم روابط عمومي،دور از انتظار خواهد بود.البته بخش عمده اي ازاين چالش ها ومشکلات به نبود پست سازماني روابط عمومي در اکثر ادارات وسازمانها وهمچنين کمبود ونبود رديف هاي اعتباري وهزينه ي برميگردد.


درپايان ضمن تبريک مجدد هفته روابط عمومي به تلاش گران اين عرصه اميدوارم روزي برسد که مديران سازمان ها و دستگاههاي دولتي و غيردولتي با توجه جدي به دو کارکرد مورد اشاره فوق،تلقي درستي از روابط عمومي داشته و از قانون گذاران نيز انتظار ميرود نسبت به تصويب قوانين وتخصيص اعتبارات لازم در اين حوزه اهتمام جدي داشته باشند.چرا که هرچه روابط عمومي ها به صورت تخصصي فعاليت نمايند. قطعا تاثيرگذاري مهمي در اميد بخشي وايجاد روحيه شادابي ونشاط در جامعه خواهند داشت که در شرايط کنوني جامعه به شدت به اين امر نيازمند مي باشد. به اميد آن روز.


 


 



ملانصرالدين و مفسد اقتصادي


روزي ملانصرالدين به همراه زنش جهت خريد به بازار آق شهر رفته بود.هنگام بازگشت به خانه درنزديکي ميدان بزرگ شهر،ملا ديد جمعيت زيادي دور ميدان جمع شده اند.نصرالدين و زنش به زور و ازلابه لاي مردم خودشان را به صف اول رساندند و ديدند که رئيس عدليه شهر درحال خواندن متني درخصوص پسر يکي از واليان شهر مي باشد.رئيس عدليه مي گفت:اين آقا يک مفسد اقتصادي است.زن ملا پرسيد: مرد مفسد اقتصادي يعني چه.نصرالدين درجواب گفت:يعني کسي که پول بي زبان که حق مردم وشهر مي باشد را با دوزو کلک بالا مي کشد.حاکم شهر در ادامه گفت:اين پسر جوان  بدون اينکه سند بگذارد و با استفاده از نام و اعتبار پدرش که والي يکي از شهرها مي باشد،پول وسکه طلا از خزانه آق شهر برداشته و آنها را به خزانه پس نداده و سندي که گذاشته، زمين زراعي است که هيچ ارزشي ندارد.زن ملا گفت:مرد اين پسر همان جواني است که به خيريه سرکوچه ما کمک مالي زيادي کرد وحتي دراخبار در شهر شنيدم که يک ساختمان بهداشتي نيز براي شهر با پول خودش ساخته است. او آدم خوبي است وحتما اشتباهي شده.درهمين گيرو دار صحبت هاي ملا وزنش،رئيس عدليه حرفهاي آنها را شنيد وگفت:اي جماعت حاضردرميدان حتما همه ي شما هم مثل زن ملا نصرالدين فکر مي کنيد که اين آقا مرد خوبي است وبراي شهر خدماتي انجام داده ولي بدانيد که همه ي اين کارهاي خيريه را براي رد گم کني انجام داده و او به بيت المال خيانت کرده وهمه ي کساني که با او دوست ودر ارتباط بودند نيز به اداره عدليه احضار خواهند شد.ملا نصرالدين به زنش گفت بيا سريع از اينجا بريم.زن گفت:ملا توچرا هراسان شدي او خطا کرده تو سرخ شدي.ملا گفت :زن نمي دوني چندماه پيش من از اين پسر چند سکه قرض گرفتم وهنوز پس نداده ام اگر اينجا بمانم من رو هم به عنوان دوست مفسد اقتصادي،دستگير مي کنند.ملا وزنش وقتي برگشتند تا از ميدان خارج شوند،ديدند که به غير از آنها کسي در ميدان شهر نيست وهمه قبل از اجراي حکم،ميدان را ترک کرده اند.زن ملا گفت:نصرالدين اگر مفسد اقتصادي به گفته خودت يعني اينکه پول بي زبان که حق مردم وشهر را بالا کشيد هست،پس تو وهمه ي جماعتي که قبل از اجراي حکم ميدان را ترک کرديد،مفسدان اقتصادي هستيد.ملا گفت: زن زود بيا از ميدان خارج بشيم فعلا جاي اين حرفها نيست. همه ازاين آقا پول وسکه گرفته اند ومن هم مثل بقيه از او پول قرض کرده ام.حال که او را اعدام مي کنند چه بهتر ديگه از فکر پس دادن قرض او راحت شدم.چرا که پول مال او نبود.راستي زن نگران نباش اگر اداره عدليه بخواهد دوستان وافرادي که از اين مفسد اقتصادي پول گرفته اند يا با او در ارتباط بوده اند را دستگير کند بايد اکثريت جمعيت شهر را دستگير کند که زندان آق شهر ظرفيت اين همه آدم را ندارد.همچنين بعد از اعدام او همه ي حرف وحديث ها نيز فراموش خواهد شد.




ايده سوت زني ملانصرالدين


باتوجه به گسترش فساد بويژه فساد مالي درآق شهر زادگاه ملانصرالدين کدخدا و رييس عدليه شهر تلاش ميکردند با اين پديده شوم مبارزه کنند. ولي هر فکري کردند راهکار موثر و تاثيرگذاري پيدا نکردند.روزي کدخدا ملانصرالدين را به دفتر کارخود احضار و به اوگفت:ملا درجريان هستي که فساد در شهربيداد مي کند و کار بجاي رسيده که اهالي شهر فکرمي کنند من هم  از خزانه پول برداشته و خريدهاي خانه خود را با آن انجام ميدهم.بنظر تو چه کارکنيم که در شهر فساد ريشه کن شود.ملا نصرالدين گفت: جناب کدخدا بايد قدري به اين موضوع فکر کنم.نصرالدين شب همان روز موضوع را با زنش در ميان گذاشت وهرچه فکرکرد،راهي به ذهنش نرسيد.ملا به عيال گفت:عيال امشب را بي خيال اين موضوع شدم. تلويزيون را روشن کن امروز قرار فيلم پليسي از بلاد خارجي پخش بشه.زن ملا تلويزيون را روشن کرد.فيلم مربوط به بلاد بريتانيا بود.در قسمتي از فيلم، پليس محله ناگهان ي را ديد که مشغول بالا رفتن از ديوار بود. پليس محله وقتي که متوجه شد تعداد ها چهارنفر مي باشد براي اطلاع وکمک خواستن از پليس هاي محله ديگر،شروع به سوت زدن کرد. با شنيدن سوت، پليس هاي ديگر نيز به او ملحق شدند و هر چهار را دستگير کردند.ملا يهويي به زنش گفت:عيال يافتم.راهکار مبارزه با فساد را يافتم.فردا نصرالدين رفت پيش کدخدا و به اوگفت:جناب راهکار مبارزه با فساد در آق شهر،سوت زدن هست.وقتي کسي رشوه ميگيرد از خزانه پول غيرقانوني برداشت مي کند و ديگر کارهاي خلاف مالي انجام ميدهد در اين حين هرکس او را ببيند بايد شروع به سوت زدن بکند تا مردم جمع شوند و آن فرد را دستگير کنند.اگر چند نفر را همين طور زنداني کنيد،ديگر کسي به فکر فساد مالي نمي افتد. کدخدا گفت: ملا آبروريزي نشه ملاگفت:نه کدخدا شما دستور بدين به همه ي مردم شهر يک سوت پلاستيکي بدهند تا مردم با ديدن فرد فاسد شروع به سوت زدن بکنند.کدخدا به اداره عدليه دستور داد به همه ي مردم سوت پلاستيکي بدهند.روزي ملا نصرالدين براي گرفتن طلب کهنه ي خود، پيش يکي از بازاريان رفت.ملا زماني که خواست کيسه پول را از دست مرد بازاري بگيرد همسايه هاي مرد بازاري با ديدن اين صحنه شروع به سوت زدن کردند. طوري که صداي سوت تا فرسخ ها به گوش ميرسيد.مامورين بازار ملا نصرالدين را دستگير و پيش کدخدا بردند.کدخدا به ملا گفت: نصرالدين براي چه از اين مرد بازاري پول گرفتي. ملا گفت: کدخدا اين مرد به من بدهکار بود رفته بودم طلبم را از او بگيرم. مرد بازاري وقتي ديد فرصت خوبي پيش آمده تا از دست بدهکاري خود به ملا خلاصي پيدا کند، به دروغ گفت: کدخدا ملا نصرالدين اين پول را  گرفت تا معرف من باشه به شما  براي اخذ مجوز صادرات فرش به بلاد همسايه.ملا هرچه گفت و تلاش کرد نتوانست حرفش رو ثابت کنه و نهايتا او روانه زندان شد.در زندان ملا گفت:خود کرده را تدبير نيست.


اميدوارم موضوع سوت زني که اين روزها در راستاي مبارزه با فساد در جامعه بويژه در فضاي مجازي به شدت مطرح ميشود و بنظر ميرسد در آينده نه چندان دور در قالب طرح و لايحه از سوي دولت و نمايندگان مجلس شوراي اسلامي نيز مطرح گردد. انتظار ميرود موضوع مزبور با دقت،وسواس و نگاه کارشناسي بيشتر رصد و تصميم گيري گردد تا سوت زني، ابزاري براي تسويه حساب هاي سياسي و فردي در جامعه تبديل نگردد.


 




ملانصرالدين و ماجراي واگذاري


اگر مخاطبين عزيز به ياد داشته باشند جناب ملا نصرالدين درمقطعي شهردار روستاي آق شهربود.درآن زمان ملا با توجه به مطالعه و ابلاغيه کدخدا،تلاش کرد دو مجموعه متعلق به شهرداري که يکي مزرعه کاشت سبزي و ديگري زمين فوتبال خاکي بود را به افراد ديگر به قول امروزي ها به بخش خصوصي واگذار کند.ملانصرالدين بعد ازطرح کردن موضوع چند نفر براي خريد دو مجموعه اعلام آمادگي کردند.نصرالدين براي اخذ مجوز واگذاري،پرونده متقاضيان را در جلسه شوراي شهرآق شهرمطرح کرد.هريک از اعضاي شورا نظرات خاصي براي اين موضوع داشتند.يکي گفت:ملا چه ومي به واگذاري موضوع هست.ديگري گفت:نصرالدين تو توان مديريت دو مجموعه را نداري و به همين خاطر ميخواهي آن را واگذارکني.يکي از اعضا با حمله به ملانصرالدين او را متهم به همدستي با خريداران کرد.عضو با سابقه شورا نظر جالبي داشت اوگفت:نصرالدين چرا اين همه پرونده سازي وکار اداري آن دو مجموعه را به تو واگذار کنيم وخودت آنجا را مديريت کن و هزينه را به حساب شهرداري واريزکنيد.ملانصرالدين که از رفتار وگفتار اعضاي شوراي شهر شگفت زده شده بود گفت:دوستان بنظر ميرسد شماها هيچ اطلاعي از کم وکيف امورات واگذاري نداريد و بهتر است مطالعه خودتان را در اين خصوص بالا ببريد.ضمنا با توجه به تصميم کدخداي آق شهر قرار شده اکثر باغات،مدارس غيردولتي و ديگر مواردي که در ابلاغيه صادره کدخدا آمده، واگذارگردد.ولي ما هنوز در واگذاري دو مورد کوچک اين همه اختلاف نظر و دعوا داريم و همديگر را متهم مي کنيم و انتظار داريم خدمات کيفي به شهروندان بدهيم.بنظرم بهتر است مزرعه سبزي را که مدتهاست به جاي رشد سبزي تازه،علف به جاي آن رشد مي کند وکربلايي قادر علف هاي آن را جمع آوري و به گوسفندان خود ميدهد به همين روال و شکل قبلي باقي بماند.و زمين خاکي فوتبال که بچه ها درآن ورزش مي کنند و به جاي هواي سالم، گردو غبار تنفس مي کنند به همين وضعيت گذشته بماند. رييس شورا به ملا گفت:براساس مصوبه امروز شورا منبعد از کربلايي قادر عوارض زمين سبزي را با حساب سالهاي گذشته دريافت کنيد. و از بچه ها که در زمين خاکي فوتبال بازي مي کنند نفري 5تومان پول بگيريد. رييس شورا در ادامه گفت: ملا اين روش نيز به نوعي شکلي از واگذاري است و ديگر نيازي نيست خودتان را به زحمت بياندازيد.




ملانصرالدين و ماجراي ثبت نام نوه اش در مکتب


ملانصرالدين جهت ثبت نام نوه پسري خود که دوره ششم ابتدايي را تمام کرده بود و مي بايست در پايه هفتم ثبت نام مي کرد، به مدرسه غيردولتي-انتفاعي بابا خواجوي سرکوچه اشان رفت. مدير مدرسه از ملانصرالدين سوال کرد که ملا در اين مدرسه هزينه ماهيانه مبلغ يک ميليون تومان است. اگر توان پرداخت آن را داري فرم ثبت نام را به شما بدهم. نصرالدين دو دوتا چهارتا کرد وگفت: آقاي مدير نه امکان پرداخت اين همه هزينه را ندارم. ملا از مدرسه خارج شد و به مدرسه آن طرف ميدان به نام مدرسه پسرانه هيات امنايي باباطاهر عريان رفت. مدير مدرسه با ديدن ملا گفت: جناب نصرالدين شرايط ثبت نام در اين مدرسه با کسب امتيازهاي بيست گانه از جمله نمره بالا، وضعيت مالي والدين و انضباط و ديگر شرايط مي باشد. با توجه به وضعيت شما و نوه خوبتان، امکان ثبت نام در اين مدرسه وجود ندارد. ملانصرالدين از دومين مدرسه خارج شد و راهي سومين مکتب خانه که در بالاي آق شهر، به نام مدرسه نيمه دولتي-نيمه انتفاعي پسرانه شاهدان بازاريان بود، رفت. سرايدار مدرسه با ديدن ملا نصرالدين و نوه اش در حياط مدرسه به ملا گفت: نصرالدين نياز نيست به دفتر مدير مدرسه بروي در اين مدرسه فقط فرزندان بازاريان و طلافروشان را ثبت نام مي کنند. بهتر است خودت را سبک نکني و از راهي که آمدي برگردي.


ملا نصرالدين به نوه اش گفت نوه جان وقتي ما به مکتب مي رفتيم فقط يک نوع مکتب وجود داشت و همه در آنجا درس مي خوانديم و فرقي نمي کرد که والدين بچه ها فقيربودند، غني بودند، بازاري بودند يا طلا فروش بودند. حال انواع و اقسام مدرسه درست شده که يک نفر مي خواهد اسم آن ها را ياد بگيرد. نمي دانم که چرا اينطور شده است. نوه عزيزم ديگر نمي خواهد در مدرسه ثبت نام کني. پيش امام جماعت مسجد سرکوچه خودمان که زماني معلم بود مي برم و تو را به او مي سپارم تا به تو درس بدهد. مطمئن هستم او بهتر از تمامي مدارسي که امروز رفتيم و اسمشان يادم نماند به تو درس خواهد آموخت و در آينده فرد موفقي خواهي شد. اين همه مدرسه با اسم هاي مختلف، فقط به فکر جيب والدين بچه ها هستند؛ نه تربيت و آموزش بچه هاي آن ها. اميدوارم کدخدا فکري براي اين وضعيت بکند!!!!




خاطرات دوران کارمندي ملانصرالدين


ملانصرالدين دريکي ازشبهاي پائيز با زنش مشغول تماشاي تلويزيون بود.دراخبار شامگاهي،مسئول خزانه داري آق شهرخبري درارتباط با افزايش حقوق کارمندان در حدود 30 الي 50 درصد را اطلاع رساني و گفت:که در چند ماه آينده به حساب کارکنان خدوم آق شهر،واريز خواهد شد.ملا با شنيدن اين خبربا صداي بلند خنديد و سرش را به تمسخر تکان داد.زن ملا به اوگفت:نصرالدين چرا اينطور با صداي بلند خنديدي.ملا گفت:زن زماني که من هم درشهرداري آق شهر کارمند بودم،رئيس خزانه داري آن زمان نيز چنين خبرهاي را در طول   سال مي داد ولي هيچکدام آن عملي نمي شد.يکبار گفت:50درصد به حقوق کارمندان اضافه خواهد شد.هرچقدرمنتظرشديم و از اين طرف و آن طرف پرس و جوکرديم،به نتيجه نرسيديم. نهايتا مسئول خزانه داري با توجه به اينکه موضوع کم کم داشت به جاهاي باريک مي کشيدگفت:فعلا اعتبار خزانه داري براي اجراي اين طرح کفاف نمي کند.بعد از چندماه ازموضوع افزايش 50 درصدي،آقاي خزانه دار دوباره در تلويزيون ظاهرشد وگفت:چون آق شهردرمنطقه مرزي قراردارد،حقوق کارمندان درآن مناطق 25درصدافزايش خواهد يافت.بعد ازگذشت چندماه ازاين خبر،افزايشي دردستمزد کارمندان صورت نگرفت. به خاطر همين احوالات به خبر امشب خزانه دار آق شهر خنديدم چون ميدانم هيچ اتفاقي براي کارمندان،نخواهد افتاد.چرا که مسئول خزانه داري به قول امروزي ها رئيس برنامه وبودجه آق شهر،فردي است زرنگ که با ظاهر خوش و هميشه خندان طوري رفتار و سخن مي گويد که همواره آدم احساس مي کند که وضعيت بودجه اي آق شهر،خوب است وهيچ مشکلي وجود ندارد. ولي در پشت خنده هاي آقاي رئيس فکرها وتفکرات خاصي وجود دارد که با ظاهرش،جور نيست. ملا گفت زن کار به غيبت کشيد. تلويزيون را خاموش کن و بلند شو تخمه کدو را بيار بخوريم که بهترين کاردر اين لحظه همين است. چراکه خاصيت فراواني دارد.نه سخنان بي خاصيت رئيس خزانه داري که سوهان اعصاب است.




بيهوشي يا خواب غيرارادي


بيهوشي حالتي است که اکثرمردم ازآن واهمه و ترس دارند و وقتي که اسم آن را مي شنوند يا اينکه قراره درآن موقعيت و حالت قرار بگيرند ازحيث جسمي،روحي و رواني احوالات خاصي به آنها دست ميدهد وگاها ميخواهند درد را تحمل کنند ولي در حالت بيهوشي قرارنگيرند.برعکس بعضي ها مثل بنده شرايط وحالات بيهوشي را دوست دارند.بنده تاکنون دو نوبت موقعيت بيهوشي را تجربه کرده ام.شايد مهمترين علت عدم ترس از خواب غيرارادي(بيهوشي) البته از نگاه نگارنده دور شدن انسانها از همه ي مشکلات،رنج ها و ناملايمات مادي و دنيوي است.طوري که فرد درمدت خواب غيراداري که 1يا2ساعت و بعضا بيشتر طول ميکشد از تمامي نامهرباني هاي پيرامون محيط خود بطور موقت دور ميشود و هيچ احساس و ارتباطي با دنياي مادي ندارد.البته اين شرايط از منظر خود فردي است که از بيهوشي(خواب غير اداري)هيچ ترس و نگراني ندارد.ولي ازطرف خانواده او مدت زمان بيهوشي بدترين زمان عمر آنهاست.چراکه به هردليلي امکان هراتفاق ناگواري در زمان بيهوشي دور از ذهن نيست.انتظار اتمام خواب غيراداري براي خانواده فرد، انتظاري سرد و پراز دلهره مي باشد.نکته جالب اين يادداشت اين است که بنده اين شرايط پراز اضطراب و نگراني بيهوشي نزديکترين اطرافيان خود را نيز تجربه کرده ام که انصافا قابل تحمل نيست.هرچند که قرار گرفتن در خواب غيراداري و بيهوشي انسان ها و افراد خارج از قدرت لايزال الهي نيست. ولي درهرصورت انسان ها فارغ از هر دين،نژاد و مليت ممکن است در طول عمر خود در چنين شرايطي(بيهوشي وخواب غيرارادي)قرار بگيرند.چرا که اين هم خواست ومشيعت الهي است که دليل آن را خود او(خداوند)بهتر از همه ما انسانها ميداند. در پايان از خداوند منان عاجزانه و ملتبسانه ميخواهم براي همه ي انسانهاي که در جاي جاي اين دنيا در بستر بيماري و يا در موقعيت بيهوشي قرار دارند شفائ عاجل عنايت بفرمايد. زيرا در اين حالت و شرايط، دستهاي که براي جلب رحمت وعنايت به سوي او(خداوند) بالا خواهد رفت بيشتر خواهد بود. انشاءا



 


انتخاب مربي فوتبال به سبک ملانصرالدين


ملانصرالدين زماني که شهردار آق شهربود براي اعتبار بخشي به شهر البته ارتقائ جايگاه خودش،تصميم گرفت فوتبال شهرداري آق شهر را تشکيل دهد. لذا فورا  يازده بازيکن از آق شهر و روستاهاي اطراف آن که علاقه و عشق فوتبال داشتند جهت بازي دعوت کرد. ملانصرالدين نام تيم فوتبال را تيم شهرداري پرواز انتخاب و مربيگري تيم را بدون قرداد آنچناني به مشهدي قادرخان سپرد. تيم شهرداري پرواز در چند بازي با تيم هاي روستاهاي اطراف با توجه به جوان بودن بازيکنان و تازه تاسيس بودن آن توانست نتايج قابل قبولي کسب کند.ملانصرالدين خودش از فوتبال چندان سررشته اي نداشت و براي اينکه در جلسات ورزشي و همچنين نيمکت تيم،حرفي براي گفتن داشته باشد. مدتي برنامه 80آق شهر وفوتبال هاي خارجي را دنبال مي کرد.بعد از چند مسابقه تيم شهرداري پرواز که هم برد داشت وهم باخت.يکي از دوستان ملانصرالدين بنام م.ش به ملا پيشنهاد داد نصرالدين تو که اين همه روي اين تيم سرمايه گذاري و وقت گذاشته اي با يک مربي خارجي قرارداد ببند تا کلاس تيم فوتبال پرواز بالا برود.ملا گفت:آقاي م.ش اين کار نياز به پول و هزينه ي زيادي دارد که شهرداري در حال حاضر نمي تواند از عهد پرداخت آن برآيد. م.ش گفت:ملا از هزينه هاي فرهنگي شهرداري که قابل توجه است ميتواني اين کار را انجام بدي.ملانصرالدين چند روزي فکرکرد و نهايتا براي اينکه سري تو سرها داشته باشد،تصميم گرفت با يک مربي خارجي قرارداد ببندد.ملانصرالدين با آقاي م.ش با پول واحد فرهنگي شهرداري به کشور برزيل مهد فوتبال جهان سفرکرد. بعد از چند روز مذاکره وکفتگو با مربيان مختلف برزيلي نهايتا با فردي بنام خوزه سانچز،قرارداد بست.ملانصرالدين،م.ش و خوزه سانچز برزيلي با تشريفات و هياهوي بسيار وارد آق شهرشدند.در ورودي شهرداري، خبرنگار خبرگزاري خوش آواي آق شهر از ملانصرالدين در خصوص کم وکيف قرارداد بخصوص مبلغ قرارداد پرسيد. آقاي م.ش قبل از اينکه ملا به سوال جواب بدهدگفت:طبق مفاد قرارداد اين موارد محرمانه هست وطرفين نمي توانند آن را بازگو کنند. تيم فوتبال شهرداري پرواز با مربيگري آقاي خوزه سانچز چند بازي انجام داد که در همه ي بازي ها تيم پرواز شهرداري باخت. طوريکه حتي نتوانست از بين تيم  محلات به مرحله بالا صعود کند.ملا نصرالدين به آقاي م.ش گفت: م.ش اين مربي خوبي نيست من به اصرار شما اين مربي را انتخاب کردم. آبروي من رفت و پول هاي فرهنگي شهرداري را هم داديم به خوزه که اصلا معلوم نيست که فوتبال بلد هست يا خير. حتي نتوانست يک امتياز بگيرد.آقاي م.ش گفت:نصرالدين مقداري پول به من بدهيد تا اين مربي را  به نوعي راضي کنم تا از تيم کناره گيري کنه. بالاخره اقاي خوزه سانچز به يکباره از تيم شهرداري پرواز آق شهر اخراج شد.بعد از يک هفته با کنکاش خبرنگار خبرگزاري خوش آواي آق شهر،معلوم شد خوزه سانچز اصلا مربي فوتبال نبوده وتنها در زمان کودکي مربي فوتبال دانش آموزي روستاي محل زندگيش بوده است. با سماجت خبرنگار معلوم شد که او در زمان قرارداد چوپان يکي از روستا هاي برزيل بوده و همچنين مشخص شد غرامت پرداخت شده به خوزه سانچز دوسال اعتبار فرهنگي آق شهر بوده و نکته جالب اينکه آقاي م.ش نيز که مبلغي از بابت بستن قرارداد از ملا نصرالدين گرفته بود از آق شهر بدون اطلاع فرارکرده است.با توجه به افتضاح بوجود آمده، ملانصرالدين سريعا بيانيه داد و اظهار کرد که قصد دارد براي جبران نتايج ضعيف تيم، مربي خارجي از کشور آرژانتين انتخاب وتلاش خواهد کرد اين دفعه رضايت عمومي را جلب کند.با ورود مربي آرژانتيني نيز تيم شهرداري پرواز نتوانست نتايج خوبي را بدست آورد.حتي در آستانه منحل شدن نيز رفت.نهايتا مربي آرژانتيني نيز تحت فشار خبرنگاران وافکار عمومي،آق شهر را ترک کرد.بعد از ترک مربي دوم خارجي زن ملا به او گفت:نصرالدين خودت را با آوردن  مربي هاي خارجي خسته نکن مگه مربيگري مشهدي قاردخان چش بود که او را کنار گذاشتي به او اعتماد کن و مربيگري تيم را مجددا به او بسپار هرچه باشد او به اين مردم و بيت المال اين شهر تعصب وحساسيت دارد و با وجدان بالا کار کرده و خواهد کرد.با روي کار آمدن مشهدي قادرخان تيم توانست نتايج خوبي نسبت به مربيان خارجي کسب کند وبه رده هاي بالاتر نيز صعود کرد.


درپايان انتظار ميرود دوستان وآقايان در فدراسيون فوتبال و وزارت ورزش وجوانان با نگاه و حساسيت ويژه، موضوع انتخاب مربي تيم ملي را دنبال و به مربيان داخلي اعتماد کنند. به اميد آن روز


 


 


 


عروج سردار مهرباني ها


باخبرشديم بامداد روز جمعه مورخ98/10/13سردار قاسم سليماني به همراه تني چند از همراهان خود و برخي از فرمانده هان بسيج مردمي (حشدالشعبي)عراق توسط بالگردها و پهباد هاي آمريکايي مورد حمله تروريستي قرارگرفته و متاسفانه ايشان به درجه رفيع شهادت نايل آمدند. اين حادثه تروريستي و ناجوانمردانه را که دلهاي مردمان وطن دوست را دل آزرده کرده، خدمت مقام معظم رهبري،خانواده فهيم سليماني و رزمندگان جبهه مقاومت اسلامي تبريک و تسليت گفته و براي بازماندگان و همرزمان اين شهيد بزرگ آرزوي سلامتي وصحت ازخداوند منان داريم.به واقع اکثريت مردم ايران به دلايل و جهات امنيتي شناخت بيشتري از شهيد قاسم سليماني نداشتند و ميشود گفت:بعد از شروع جنايت هاي داعش اين چهره شجاع و مهربان مورد توجه مردم کشور و حتي ساير کشورهاي اسلامي و علاقمند به مبارز با کفر و استکبارقرار گرفت.با توجه به تدبير،شجاعت و پيشبرد جنگ هاي داخلي در عراق،سوريه ولبنان توسط قاسم سليماني و پيروزي جنگ به نفع جبهه مقاومت و شکست داعش در همه ي جبهه هاي جنگ در کشورهاي مورد اشاره، رفته رفته عشق و علاقه مردم در داخل وخارج از کشور نسبت به سردار بزرگ بيشتر و برعکس نفرت و عطش انتقام از او توسط سرويس هاي اطلاعاتي استکبار بالا گرفت و او به همين خاطر در ليست ترور موساد و سيا قرار گرفت.اگرنبود شجاعت،تفکر وتجربيات جنگي وحضور ميداني قاسم سليماني در جبهه هاي مقاومت اسلامي،حکومت داعش کل حاکميت وخاک عراق وسوريه را هم اکنون در اختيار خود داشت و قطع به يقين ما در مرزهاي کشور خودمان در حال مبارزه با جانيان داعشي بوديم. فلذا اين امنيت ملي و داخلي کشور را مديون قاسم سليماني وامثال او هستيم.قاسم سليماني را به جهت داشتن چهره مهربان، بدون حاشيه و دوست داشتني همه ي ايراني هاي علاقمند به وطن،دوستش داشته و دارند. حتي آنهايي که نگاه خاصي به نظام و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي دارند نيز به نوعي به او علاقمند بودند واين موضوع را ميتوان به عينه در گفتار وکردار آنها ديد. حال که سردار قاسم سليماني شجاعانه ومردانه از بين ما به ملکوت اعلاء پيوسته، انتظار ميرود شوراي امنيت ملي کشور و کميسيون امنيت ملي و سياست خارجه مجلس شوراي اسلامي ،برخورد هوشمندانه و قاطعانه با مثببان اين حادثه تروريستي داشته باشد و خوشحالي چند دقيقه اي دشمنان را به ياس و نا اميدي تبديل کند تا ديگر چنين فکرهاي را در سر نپرورانند. سردار مهرباني از بين ما عروج کرد ولي قطعا سردار مهرباني ديگري در مبارزه با جنايتکاران و زورگويان به مردم مظلوم و بي دفاع منطقه، جايگزين او خواهد شد و ادامه دهندي راه او خواهد بود و دشمنان را از کرده خود پشيمان خواهد کرد. به اميد آن روز


 



کفش هايم کو؟


کفش هايم کو؟نام فيلمي به کارگرداني کيومرث پوراحمد با درام اجتماعي- پزشکي که به موضوع  آايمر پرداخته است. در اين فيلم رضاکيانيان به عنوان پدر خانواده که دچار بيماري آايمر شديد شده، ايفاي نقش کرده است.عليرغم نقش آفريني بسيار فوق العاده رضاکيانيان و همراهي خانواده وي در اين فيلم در نگهداري او،جا داشت منتقدان سينما وتلويزيون چه با نگاه مثبت و چه با نگاه منفي به فيلم به جهت حساسيت واهميت موضوع و گرفتار بودن برخي از اعضاي خانواده هاي جامعه با بيماري آايمر به آن مي پرداختند. البته تا جاي که بنده خبر دارم دراين خصوص کوتاهي فرهنگي شده است.در اين يادداشت قصد نقد فيلم را نداشته و نداريم وبيشتر بدنبال شيوه آگاه سازي جامعه در خصوص بيماري آايمر و راههاي پيشگيري از آن هستيم. به کفته کارشناسان درحوزه جمعيت شناسي و جامعه شناسي،جمعيت کشور به دليل کاهش نرخ رشد جمعيت درحال پير شدن مي باشد ودر آينده نه چندان دور شاهد خواهيم بود که اکثر پدر و مادر خانواده ها به جهت کاهش بعد خانوار و همچنين شرايط اقتصادي،اجتماعي وفرهنگي بوجود آمده در بين افراد جامعه،بعد از ازدواج فرزندان خود،به تنهايي زندگي خواهند کرد.اگر درحال حاضر نيز دراطرافيان خود نيم نگاهي بياندازيم بطور قطع به يقين مصاديقي از بيماري آايمر در بزرگان خانواده با درجات متفاوت را مشاهد خواهيم کرد.با توجه به شرايط اجتماعي و اقتصادي کشور، انتظار ميرود متوليان امر در باب افزايش ارتباطات اجتماعي بين اعضاي خانواده ها وهمچنين افزايش مهارت هاي زندگي اعضاء خانواده بويژه پدر و مادر با برنامه ريزي کارشناسي وعملياتي چه به صورت برنامه هاي راديويي،تلويزيوني وميداني بطور جد در باب پيشگيري ومقابله و همراهي بيماران آايمري،وارد عمل شوند.يکي از موضوعاتي که درکشور از منظر جامعه شناختي به آن توجه نشده ويا کمتر توجه شده،موضوع افزايش مهارتهاي زندگي بين افراد جامعه است. همه ي افراد  در هرمرحله از زندگي براي آن که آن مرحله را بدون کمترين دغدغه ونگراني سپري کنند،نيازمند داشتن مهارتهاي خاصي مي باشند.بعنوان مثال فردي که ميخواهد رشته دانشگاهي را براي ادامه تحصيل خود انتخاب کند مي بايست از قبل مهارت و اطلاعاتي در اين ارتباط داشته باشد تا  رشته اي را انتخاب کند که بتواند به راحتي بعد از فارغ التحصيل شدن وارد بازار کار شود.يا دختر و پسري که ميخواهند ازدواج کنند،نيازمند داشتن مهارتهاي براي انتخاب موفق وپايدار مي باشند تا بعد ازدواج دچار مشکل نشوند.همچنين فردي که بازنشسته ميشود مي بايست قبل از بازنشستگي به مهارتهاي خاصي تجهيز شود تا بتواند دوران بازنشستگي را به راحتي سپري کند.اعضاء خانواده بويژه پدر و مادر براي اينکه در دوران پيري بتوانند در صورت مواجه با بيماري آايمر با کمترين هرينه مادي ،معنوي و اجتماعي با آن کنار بيايند،نيازمند داشتن اطلاعات و مهارتهاي هستند که اين مهارتها را لاجرم دستگاههاي اجرايي وسازمانهاي مردم نهاد بايد با هماهنگي مشترک هم به افراد جامعه،منتقل نمايند. اگر مهارتهاي زندگي در اين مرحله به طور کامل وکارشناسي شده به افراد جامعه بويژه جامعه سالخورده منتقل گردد.مطمئنا اعضائ خانواده تلاش خواهند کرد عضوي که دچار بيماري آايمر شده را درکنار خود همراهي و نگهداري کنند و هر تصميمي در اين خصوص بگيرند نيز قطعا تصميمي مناسب و دور از تعصبات اجتماعي وبين خانوادگي خواهد بود.اميدواريم دستگاههاي متولي و سازمانهاي مردم نهاد ازجمله وزارت بهداشت،آموزش وپرورش، وزارت کشور،صدا وسيما،فرهنگ وارشاد اسلامي و وزارت علوم و تحقيقات و بتوانند با هماهنگي همديگر در خصوص ارائه مهارتهاي زندگي با اولويت پيشگيري و همراهي بيماران آايمري در بين خانواده هاي خودشان،نقش آفريني کنند.يادداشت را با دو ديالوگ بيادماندني دختر وهمسر رضاکيانيان در فيلم مورد اشاره به پايان ميرسانيم:


دختردر جواب تماس دوستش از کانادا که پدر خودت را به جهت اينکه هيج چيز را بياد ندارد را رها کن و بيا کانادا براي ادامه تحصيل گفت: بابام منو نمي شناسه ولي من که اورا ميشناسم.


همسر رضا کيانيان در آخرين ديالوگ فيلم گفت: آايمر با همسرم کار خودش را مي کند ومن هم کار خودم رو، نهايتا من پيروز هستم و نااميد نخواهم شد.


 به اميد روز بدون بيمار آايمري در جهان



 


ملانصرالدين درنقش ناظرستادهاي انتخاباتي


ملانصرالدين زماني که شهردار آق شهر بود با حکم کدخداي شهربه عنوان ناظر ستادهاي انتخاباتي آق شهر منصوب شد.او طبق اين حکم موظف شد بعد از وقت اداري به محل تجمع کانديداها مراجعه و ازشعارها و سخنان آنها گزارش تهيه وبعد از جمعبندي،تحويل کدخدا کند.ملانصرالدين خوشحال ازاين حکم موضوع را با زنش درميان گذاشت و به او گفت:زن نمي دانم چرا کدخدا براي اولين بار مرا براي اين کار انتخاب کرد.زن ملا گفت:مرد نبايد قبول ميکردي کارسختي است.طرفداران وکانديداها پشت سرت حرف خواهند زد.ملاگفت:زن ديگر نمي توانستم حرف ودستور کدخدا را قبول نکنم درضمن براي گزارش نهايي قراره کدخدا پول از خزانه به من پرداخت کنه.ملاگفت:درهرصورت من اين کار را پذيرفته ام واز فردا که کارستادهاي انتخاباتي فعال خواهد شد وکانديداها براي مردم صحبت خواهند کرد من بايد در طول روز به 10ستاد و10مسجد آق شهر مراجعه و از سخنان وشعارهاي آنها،يادداشت برداشته و به کدخدا گزارش دهم.ملانصرالدين ازفرداي همان روز کارخود را شروع کرد و بعد از خارج شدن از شهرداري طبق برنامه اي که کدخداي شهر به او داده بود بطورمرتب به ستادهاي انتخاباتي مراجعه و از شعارهاي طرفداران وکانديداها يادداشت،برميداشت.بعد از سپري شدن 10روز و پايان زمان تبليغات کانديداها،ملانصرالدين گزارش خود را بطور مجزا براي هر کانديدا مرتب و آماده کرد.شب قبل از تحويل گزارش به کدخداي شهر، زن ملانصرالدين گفت:ملا در اين ده روز براي تهيه گزارش خيلي خسته شدي.ملا گفت:آره زن واقعا کار طاقت فرسايي بود.زن گفت:نصرالدين درگزارش چه چيزهاي نوشته اي؟ ملا  درجواب گفت:زن واقعا اگر کانديداها طبق شعار و سخنراني هاي خود عمل کنند، فکر مي کنم آق شهر تبديل به يکي از بهترين شهرهاي فرنگ خواهد شد که تاکنون کسي اسم آن را نشنيده و روي نقشه جهان نديده است.زن گفت:نصرالدين چطور مگه؟ملا پاسخ داد:براي اينکه يکي از کانديداها مي گفت:اگر به من راي بديد،پارک ژوراسيک را در آق شهر خواهم ساخت.کانديداي ديگر مي گفت:فرودگاه را با پروازهاي خارجي به شهر خواهم آورد.ديگري شعار ميداد:پل وکليه راههاي شهر را به جاي آسفالت،سنگ فرش خواهم کرد.کانديدايي به مردم مي گفت:اگر مرا انتخاب کنيد ضمن اينکه صداي قطار را خواهيد شنيد مترو را نيز به شهرخواهم آورد.کانديداي ديگر که زن بود در سخنراني خود به اين نکته اشاره ميکرد که زن ها ديگرنياز نيست صبح ها به دنبال جوراب شوهران خود بگردند براي اينکه کاري خواهم کرد که حضور ن درجامعه بيشتر خواهد شد تا مردان به آنها زور نگويند و تعداد مديران زن را زياد خواهم کرد.شعار و سخنان يکي از کانديداها که اکثر حاضرين ازآن خوششان آمد بود اين بود که مي گفت:اي مردم شهر اگر مرا انتخاب کنيد،مواجب ماهانه شما را دو برابر خواهم کرد و زنبيل معيشتي را به همه خواهم داد و هر کدام از وزراء در مقابل اين خواسته هاي من مقاومت کنند آنها را از دولت اخراج خواهم کرد و با کسي پيمان اخوت و برادري ندارم و50درصد حقوق همه ي کارمندان آق شهر را از اول سال در حکم آنها برقرار خواهم کرد.با گفتن اين جمله کليه ي حاضرين در مسجد به صورت ايستاده در غبار دود اسپند،او را نيم ساعت تشويق کردند.وديگر شعارها وسخنان کانديداها که اگر همه ي آنها در آينده عملي بشه،نون تمامي اهالي آق شهر تو روغن خواهد بود.ملانصرالدين گزارش کامل شده را صبح اول وقت برد پيش کدخدا و به او تحويل داد.ملاگفت:کدخدا اين گزارش را براي چه کاري ميخواستين.کدخدا پاسخ داد:ملا از گزارش کپي گرفتي؟ نصرالدين گفت:نه کدخدا. ملانصرالدين کار خوبي کردي که کپي نگرفتي براي اينکه سال بعد که من کانديدا شدم از اين شعارها وسخنان البته با کمي تغييرات استفاده خواهم کرد.ملانصرالدين به کدخدا گفت:کدخدا پس اين همه شعار و سخنان که کانديداها به مردم قول ميدادند واقعيت نداشت.من فکر ميکردم سال آينده آق شهر با توجه به قولهاي داده شده به يک شهر مدرن تبديل خواهد شد.کدخدا به ملا کفت:فعلا شما در همين خيال باشيد. زماني که من کانديدا شدم به من راي بديد،قطعا همه ي خيال هاي شما را عملي خواهم کرد. انشاءا.


 


 


توجه ماندگار و عملي به مادران خود داشته باشيم


بيست جمادي الثاني زاد روز دختر پيامبر اسلام فاطمه زهرا(س)است.وبه علت قمري بودن تاريخ تولد حضرت فاطمه زهرا(س)درايران روز مادر تاريخ هجري شمسي ثابتي ندارد وهرسال اين روز در تقويم شمسي ما در حال گردش است. و امسال بيست وششم بهمن ماه روز مادر مي باشد. به رسم اين روز ميمون ومبارک فرزندان اعم از دختر وپسر به مادران خود با خريد کادو سري ميزنند وچند ساعتي را با مادران خود،خوش ميگذرانند.هرساله اين حرکت وحضور نمادين با تشريفات متفاوت نسبت به سال گذشته درحال تکرار شدن مي باشد.بنده اين روز فرخنده را خدمت همه ي مادران با غيرت سرزمينم ايران سرافراز،تبريک وتهنيت گفته وبراي مادراني که به خواست و مشيعت الهي در بين ما نيستند از جمله مادر مهربان ودلسوز خودم از خداوند منان براي همه ي آنها طلب مغفرت وبخشش مسئلت دارم.دراين يادداشت کوتاه صرفا ميخواهيم روي اين موضوع مهم تاکيد داشته باشيم که فرزندان همواره توجه ماندگار وهميشگي به مادران خود در همه شرايط داشته باشند.اينکه در روزهاي خوشي و سلامتي مادر با خريد شاخه گل وکادو به او سربزنيم ودرناملايمات و ناخوش احوالي و زمانيکه مادر به دليل کهولت سن زمين گيرشده و به مراقبت وحمايت فرزندان خود نياز دارد او را به بهانه هاي واهي ومختلف تنها بگذاريم که اين نوع نگاه،تفکر و رفتار به ويژه در جامعه اسلامي قابل قبول نبوده و نيست.چطور ميشود همان فرزنداني که در روز مادر،به مادران خود کادو وشاخه گل ميدادند او را در زمان پيري و کهولت سن،فراموش مي کنند. و نهايتا به فکر سپردن مادر بي نوا به خانه سالمندان مي افتند.البته هنوز وجود دارند فرزندان با غيرتي که تحت هرشرايطي در خدمت والدين(مادر وپدر) خود بوده و هستند.ولي واقعيت جامعه بيانگر اين رويکرد وجريان مي باشد که اکثريت فرزندان،نگاه احساسي نه ماندگار به والدين خود دارند و اين موضوع دلايل مختلف جامعه شناختي و روانشناختي دارد که مي طلبد متخصصين امر به اين مقوله مهم،نگاه واهتمام ويژه داشته و برابر نتايج حاصله آن براي تغيير رفتار مثبت فرزندان نسبت به والدين خود در جامعه برنامه ريزي واقدام نمايند.در صورت کوتاهي وعدم توجه به اين مقوله مهم فرهنگي و اجتماعي با توجه به گسترش روزافزون زندگي ماشيني و آپارتمان نشيني وتغيير نوع زندگي شويي بين زوجين جوان(زن سالاري)شاهد افزايش توجه احساسي به والدين نه توجه محبت آميز هميشگي به آنها خواهيم بود.اين امر خسارت فرهنگي واجتماعي جبران ناپذيري را براي جامعه وارد و شان وجايگاه مقدس والدين علي الخصوص مادر را تنزل خواهد داد. در اين ميان نقش سازمانهاي مردم نهاد وخود جوش ميتواند مرهمي بر روي اين زخم مهلک جامعه باشد تا بتواند با فعاليتهاي اجتماعي وفرهنگي خود از شيوع ويروس نگاه احساسي به مقام مادر توسط فرزندان خودداري  ونگاه ماندگار وهميشگي را جايگزين آن نمايد. انشاء ا.


 


 


 


 



ماجراي فرزند خواندگي ملانصرالدين


همه ي خوانندگان عزيز و دوست داشتني ميدانند که ملانصرالدين از دار دنيا فقط زن و حيوان دوگوشش را داشت و به آنها عشق مي ورزيد و همواره مي گفت: من به غير ازآنها کسي را ندارم.نصرالدين بالاخره برابر اصرار زن،همکاران محل کار(شهرداري)وهمسايگان خود ازيتيم خانه آق شهر،پسر بيست ساله اي را به فرزند خواندگي قبول کرد.بعد از دوسال از پذيرش فرزند خواندگي،ملانصرالدين توسط معتمدين و شوراي شهر به عنوان شهردارآق شهرمعرفي و انتخاب شد.بعد از شهردار شدن دو رويداد مهم يکي در زندگي شخصي و ديگري در زندگي شغلي،ملا اتفاق افتاد.اولين اتفاق رسيدن ارثيه ازطرف مادر بزرگ زنش به زن ملا و ديگري افزايش اعتبارات مالي شهرداري به جهت رفع تحريم هاي شهرداري توسط کدخداي آق شهر و بطبع آن افزايش عوارض ساخت و ساز در شهر به منظور مقاوم سازي ساختمانهاي کهنه در مقابل زله و شيوع بيماري جزام(خورگي صورت)بود.اين اتفاقات باعث شد ملانصرالدين براي پسرش که کمي نيز ولخرج،ناسازگار وهوايي بود، خونه،ماشين خارجي و همچنين شرکت واردات وصادرات راه اندازي کند .فرزند خواندگي ملا پس از گذشت چند سال جهت ادامه تحصيل به يکي از کشورهاي فرنگ رفت و عليرغم اصرار مکرر ملا نصرالدين،ديگر به آق شهر بازنگشت.چند ماه بعد از اين ماجرا،ملا جهت بازرسي و نظارت به بازار شهر رفت. يکي از کسبه از نصرالدين پرسيد: که ملا از پسرت چه خبر از فرنگ بازگشته؟يکي از کسبه فورا گفت:کربلايي احمد مگر خبرنداري ؟پسر ملا جزء آقازاده ها شده و به کشور خارجي رفته است و مثل ساير آقازاده هاي ديگر شهر که با پول پدرانشان که معلوم نيست از کجا آورده اند به فرنگ رفته و ديگر به وطن باز نمي گردد.مثل پسر رئيس خزانه داري آق شهر،رئيس بانک ملل متحد،رئيس فضاي سبز روستاي حکيم باشي،دختررئيس دانشکده مورچه شناسايي و پسر و دختران کدخداي قبلي آق شهر که همگي آقا زاده بودند و رفتند به کشورهاي مختلف فرنگ و تاکنون نيز برنگشته اند. ملانصرالدين وقتي ديد به قول معروف هوا پسه،فورا به شهرداري رفت و استعفاي خود را نوشت وتسليم کدخدا و رئيس شوراي محلي آق شهرکرد و به خانه بازگشت. نصرالدين به زنش گفت:زن تو و همسايه ها مرا بيچاره کردين. زن گفت:ملا چه اتفاقي افتاده که تو اينقدر پريشان هستي.نصرالدين گفت:پول ارثيه شما و افزايش حقوق من به عنوان شهردار آق شهر به علت زياد شدن اعتبارات شهرداري،باعث شد که ظاهر زندگي ما عوض بشه وهمه اهالي فکر  کنند که از پول و اعتبارات شهرداري به زندگي و پسرمان هزينه کرده ام و او به کشور فرنگ فرار کرده است. وهمه ي مردم او (پسرمان) را آقازاده فراري صدا ميزنند. من هم بخاطر فرار از نگاه ها وحرفهاي مردم شهر از پست شهرداري،استعفا کردم و از فردا ديگر شهردار آق شهر نيستم. زن ملا نصرالدين به او گفت: مرد توچه قدر ساده لوح هستي. اينهمه آقازاده هاي بزرگان و مديران ادارات به فرنگ،مهاجرت کرده اند و عليرغم حرف وحديث هايي که پشت سر آنها است هيچکدام از آنها از مقام خود استعفا نکرده اند. ولي تو که ميدانستي ما با پول ارثيه مادر بزرگم و افزايش حقوق خودت براي پسرمان ماشين وخونه خريديم و براي ادامه تحصيل او را به فرنگ فرستاديم از پست خودت استعفا دادي. خاک برسرت کنم مرد.ملا گفت: زن ديگه اينقدر مرا سرزنش نکن. قول ميدم اگه اين دفعه پست مديريتي در آق شهر گرفتم حواسم را بيشتر جمع  کنم و اگر پسرم از فرنگ بازگشت او را به کشور خارجي بهتر بفرستم و به حرف مردم و اطرافيان توجه نکنم.زنش گفت:مرد به همين خيال باش پسرمان ديگر برنمي گردد براي اينکه او به دليل بيماري کرونا ويروس مرده و جنازه اش را نيز به ما تحويل نخواهند داد و در غربت او را خاک کرده اند.


 


 



 


دولت بدشانس


دولت دوازدهم بويژه در دوره پاياني فعاليت وکار خود،شاهد حوادث غيرمترقبه طبيعي وغيرطبيعي به خصوص در سال1398بود که از اهم آن به حوادث واتفاقات ذيل ميتوان اشاره کرد:


-)راه افتادن سيل در 25 استان جنوب،غرب وشمالغرب کشور که تاکنون بي سابقه بود وتا ماههاي اخير نيز ادامه داشته و دارد.


-)زله هاي استانهاي آذربايجان شرقي وغربي


-)بارش سنگين برف در شهرهاي مختلف کشور از جمله گيلان وخلخال.


-)افزايش تصادفات جاده اي بويژه واژگوني اتوبوس هاي بين شهري در برخي از جاده هاي کشور.


-)طوفان شن در استانهاي کرمان وسيستان وبلوچستان.


-)به راه افتادن آشوب هاي خياباني به بهانهاي مختلف سياسي واجتماعي با ايجاد خسارت هاي فراوان.


-)آلودگي هوا در اکثر استانهاي کشور.


-)تشديد تحريم هاي ظالمانه با روي کار آمدن رئيس جمهور مو بور آمريکا.


-)شيوع بيماري کرونا.


-)سقوط هواپيماي مسافربري اکرايني.


مديريت بحران هاي فوق از حيث تامين منابع مالي، فشار مضاعفي را برروي دولت با توجه به محدوديت هاي اعتبارات بودجه اي،داشته وهنوز هم دارد.چراکه دولت براي هر حادثه اي که اتفاق افتاده اعتبار خاصي را به آن موضوع تخصيص داده و در برخي از مواقع بانک هاي عامل را نيز مکلف به پرداخت تسهيلات به حادثه ديدگان کرده است.هر حادثه غير مترقبه اي که در جاي جاي کشور حادث ميشود از جمله اتفاقات مورد اشاره فوق در دو وجه خاص در جامعه،تاثيرگذار مي باشد.اولين وجه فشار مالي به دولت با توجه به کسادي اعتبار دولت به دليل تحريم هاي بين المللي و به ناچار اخذ مجوز برداشت از صندوق ذخيره ارزي براي جبران خسارت هاي وارد شده که اين اعتبارات ميتوانست در صورت عدم اتفاق افتادن حوادث غيرمترقبه در ساير امورات کشور از جمله توليد،اشتغال و رفاه اجتماعي،هزينه گردد.وجه دوم که از حيث تاثيرگذاري مهم مي باشد ايجاد عدم رضايت در بين مردم مناطق حادثه ديده به دليل عدم کمک رساني مناسب ،عدم تامين احتياجات مردم از سوي دولت مرکزي به دليل کمبود اعتبارات مالي و همچنين طولاني شدن رسيدن شرايط عادي به زندگي مردم.چرا که درحال حاضر هم در برخي از مناطق حادثه ديده،  مردم با مشکلات جدي دست وپنجه نرم مي کنند. لذا دولت دوازدهم از اين حيث(حوادث طبيعي وغير طبيعي) و اثرات اجتماعي اينگونه رويدادها در سطح جامعه وبين الملل ميشود گفت:بد شانس ترين دولت در بين دولتهاي قبلي بود. هرچند که برخي معتقدند شانس و بد شانسي جزء خرافات بوده و نبايستي بي تدبيري وعدم کفايت کارگزاران نظام را به حساب بد شانسي آنها گذاشت. ولي فارق از هر گونه گرايش هاي سياسي و طرفداري از دولت خاص، ميشود گفت:کم کاري هاي صورت گرفته در دولت هاي گذشته در جدي نگرفتن کارهاي زير ساختي بطور سيستمي و به قول معرف کارهاي بي حساب وکتاب، به دولت يازدهم و دوازدهم به ارث رسيده است و از اين حيث دولت فعلي، دولت بدشانسي مي باشد. فلذا  در زمان قانوني باقي مانده از دولت دوازدهم، انتظار ميرود دولت طوري به وظايف خود عمل نمايد که عدم کفايت وبي تدبيري دولت سيزدهم به موضوع بد شانسي،سوق و گره زده نشود.


 



رعايت بهداشت فردي پادزهر بيماري کرونا


متاسفانه ميشود گفت:تقريبا بعد از گذشت يکماه ازشيوع بيماري کرونا ويروس درکشورچين بويژه در شهر ووهان آن کشور،عليرغم اقدامات پيشگيرانه صورت گرفته ازسوي مقامات بهداشتي کشورمان،ظرف چند روز گذشته ويروس کرونا درتعدادي از استانها خود نمايي کرده است. شيوع بيماري در ايران با توجه به جهان شمول بودن کرونا ويروس،قابل پيش بيني بود. تاکنون برابر گزارشات و اخبار رسمي اعلام شده  43نفر به اين ويروس مبتلا شده و متاسفانه 8نفر از هموطنان جان خود را از دست داده اند.حال سوال اينجاست با توجه به بالا بودن ترس از نام کرونا در جامعه که به واقع بيشتر از واقيعت هاي آن است.چه بايد کرد؟چه تدابيري ازسوي مسئولين بايستي اتخاذ گردد تا شاهد کاهش بار رواني از ذهن شهروندان گردد.در اين خصوص ذکر چند نکته ذيل بنظر ميرسد در کاهش شيوع کرونا ويروس در کشور و هم چنين کاهش بار رواني آن در افکار عمومي،موثر خواهد بود:


1-هرچندکه مکررا تاکيد ميگردد که مردم نگران نباشند واز کرونا واهمه نداشته باشند.ولي از نظر روانشناسي ايجاد کمي حساسيت منطقي در بين مردم قطعا در مبارزه با شيوع کرونا ويروس تاثيرگذار خواهد بود.ولي مي بايستي مراقبت گردد که اين حساسيت منطقي به نگراني،ترس ودلهره تبديل نگردد. در اين بين نقش رسانه هاي ديداري،شنيداري و شبکه هاي مجازي مديريت شده در اين مقوله تاثيرگذار خواهد بود.


2-واقعيت امر اين است مثل هميشه در اين مورد نيز شعار راهبردي، پيشگيري بهتر از درمان،جاري وصادق مي باشد.لذا درگام اول مبارزه با بيماري کرونا،شهروندان با جدي گرفتن و رعايت اصول و موازين بهداشت فردي که بطور مکرر اطلاع رساني ميگردد،خودشان را در مقابل ويروس مصون نمايند.در اين ارتباط ارائه آموزش هاي بهداشت فردي در مناطق حاشيه نشين ومناطق روستايي مي بايستي در اولويت کاري مسئولين بهداشتي منطقه قرار بگيرد.در اين راستا ميتوان از ظرفيت بسيج مردمي استفاده گردد.بايد قبول کرد که امکانات و ظرفيت هاي بيمارستانهاي اکثر استانها،خدايي ناکرده در صورت شيوع زياد و غير قابل کنترل شدن بيماري،جوابگو نخواهد بود. اين واقعيتي محسوس وعيني مي باشد.


3-صداقت در اطلاع رساني از سوي مسئولين ذيربط در اين خصوص به منظور جلب وجذب مشارکت هاي مردمي وافزايش اعتماد عمومي در جامعه در راستاي مقابله تمام قد جامعه با ريشه کني کرونا،امري اجتناب ناپذير مي باشد.


4-يکي از راههاي جلوگيري ازشيوع کرونا ويروس،عدم حضور در مراکز و محل هاي پرتردد و همگاني است که اين موضوع همواره مورد تاکيد متخصصين امرنيز مي باشد.لذا بنظر مي آيد اگر قرار است مبارزه جدي با شيوع اين بيماري داشته باشيم.فعاليت مراکز آموزشي،مهد کودک ها،سالن هاي ورزشي وامثالهم،بايد براي مدت دائم نه موقت تعطيل گردد. تا در آينده نچندان کوتاه نياز به قرنطينه شهر،نباشيم


5-توجه جدي به وضعيت بهداشتي به مراکز توانبخشي،نگهداري سالمندان وکمپ هاي نگهداري معتادين با توجه به اينکه در اين مراکز افراد با بيماري هاي مزمن و زمينه اي نگهداري ميشوند.


6-توزيع بسته هاي آموزشي وبهداشتي رايگان با استفاده از شبکه توزيع مطمئن در بين شهروندان با توجه به کم فروشي،احتکار لوازم بهداشتي توسط برخي افراد سود جو که در روزهاي اخير متاسفانه شاهد اين رفتارهاي غير انساني بوده و هستيم. طوري که در حال حاضر پيدا کردن ماسک و مايع ضد عفوني کننده در مراکز فروش لوازم بهداشي و داروخانه ها به يک رويا تبديل شده است.


اميدواريم با همدلي مردم و مسئولين وهمچنين مديريت هوشمندانه مبارزه با کرونا ويروس به زودي شاهد ريشه کني آن در کل کشور باشيم.انشاءا.




شيوع کرونا ويروس در زادگاه ملانصرالدين(آق شهر)


ملانصرالدين داشت تلويزيون نگاه ميکرد که يک دفعه يک موجود عجيب و غريب با پوشش سفيد رنگ که چهره اش ديده نمي شد از اتاق آمد توي هال و جلوي ملانصرالدين نشست.ملا چند دقيقه اي به او خيره شد وگفت:شما کي هستي و تو خونه من چيکار مي کني؟آن موجود که شبيه آدم فضايي بود چيزي نگفت: بنظر مياد شما مامور قرنطينه دام هستي؟اگر براي اين کار آمدي من شرمنده شما هستم.تو اين خونه جزء من،زنم و الاغ وفادارم کسي ديگه زندگي نمي کنه و ما دامي براي معاينه و واکسن زدن،نداريم.آن موجود عجيب بازهم چيزي نگفت.ملا عصباني شد وگفت اگر نقاب از چهره خود برنداري با چوب دستي به شما حمله مي کنم.آن ميهمان ناخوانده ماسکش را داد پائين وکلافه گفت:من همسرت هستم احمق.اگر گذاشتي اين ماسک دو دقيقه رو صورتم بمونه!ملا که شوکه و تعجب کرده بود.گفت:زن اين چه مدليه براي خودت درست کردي؟خواستي منو بترسوني. زن ملانصرالدين گفت:مرد يه چيزي ميگم قول بده نترسي و داد و بيداد هم نکني.ملا گفت:بگو زن تو امروز مرا نصف عمر کردي. گفت:ملا مسئولين گفتن ويروس کرونا به آق شهر آمده ولي ترس نداره و اهالي نگران نباشند اوضاع تحت مديريت هوشمنده.ملانصرالدين به ناگاه فرياد زد:يا جد بزرگم ميرزا عباس و از جاي خود پريد.زن بازم از اين لباسا داري؟گفت:نه فقط همين يه دست رو از بازار آن هم از بازار سياه پشت کفتر خونه هاشم سبيل خريدم.ملانصرالدين گفت:زن من الان چه لباسي تنم کنم تا ويروس کرونا نگيرم؟زن در جواب گفت:نصرالدين الان لباس مناسب که تو خونه براي تو دارم، لباس لوله کشي وتخليه چاه هست.ملا با دو دست بر سر خود زد و فرياد ن گفت: خدا به من رحم کنه.ماسک خالي هم نداريم؟ زن جواب داد رفتم بخرم واست، طرف گفت 100تومن. ديدم اگر بخرم از گرون فروش ها واحتکار کنندگان حمايت ميشه،نخريدم. ولي ملا نگران نباش کدخدا همه جا اطلاعيه داده تا يکماه آينده ماسک و لباس ويژه مبارزه با ويروس کرونا عينه مال من از چين وارد و رايگان بين اهالي پخش،خواهد کرد.ملانصرالدين گفت:زن تا يکماه آينده من و الاغم از ويروس کرونا مي ميريم.زن گفت: کدخدا ميگه اگه از خونه بيرون نري و با کسي دست ندي و از همه مهمتر روبوسي،نکني،کرونا با کسي کاري نداره.ملا گفت: زن ببخشيد بي ادبيه پس تو اين يکماه کي رو بغل کنم؟ زن گفت: خاک تو سرت کنم مرد تو اين هيرو ويري،فيلت ياد هندوستان کرده.بهتره تا اومدن لباس مدل کرونايي و ماسک از کشور چين،يار گرمابه و گلستان هميشگي آق شهر با الاغت تو طويله قرنطيه باشي تا بعد ببينيم چي پيش مي ياد.ملا آهي کشيد و گفت:زندگي خالي نيست،مهرباني هست،ايمان هست.افسار الاغش را گرفت و لنگان لنگان به طرف طويله حرکت کرد.


اردبيل+کرونا+شيوع ويروس کرونا+راههاي مقابله"/>


پايکوبي کرونا درسايه بي توجهي مردم و مسئولان


نزديک به يکماه از آغاز شيوع ويروس کرونا در اکثر استانهاي کشور مي گذرد.در اين خصوص به اندازه کافي در رسانه هاي ديداري وشنيداري و با شدت و حدت فراوان در فضاي مجازي چه به صورت درست وچه به صورت غلط به آن توجه و پرداخت، شده است و در راستاي مبارزه با کرونا ويروس اقدامات مختلفي از سوي مسئولان امر براي مديريت وکنترل آن،صورت پذيرفته و در حال حاضر نيز تداوم دارد.ولي عليرغم همه ي اقدامات پيشگيرانه، اطلاع رساني و آگاه سازي عمومي مردم، متاسفانه شاهد سير صعودي مبتلايان به اين ويروس در اکثر استانهاي مختلف کشور هستيم که آمارهاي رسمي اعلامي از سوي ستاد ملي مبارزه با کرونا گواه اين امر مي باشد.با نگاه به اوضاع فعلي جامعه در اين ارتباط،اولين سوالي که در ذهن مخاطبين و مردم متبادر ميگردد. اين سوال است که پس چه بايد کرد؟چه کارهاي مي بايست انجام پذيرد که اين ويروس منحوس از سطح جامعه ريشه کن گردد؟که بنظر پرسش و مطالبه بحق و بجايي مي باشد.براي پاسخ به اين سوالها بايد به يک واقعيت مهم اشاره گردد. اين واقعيت مهم اين است که هنوز واکسن و دارويي که باعث از بين رفتن کرونا ويروس باشد، توسط سازمان بهداشت جهاني بطور رسمي اعلام و تائيد نشده است.ولي همه ي متخصصين بيماري هاي عفوني و بويژه اپيدميولوژيک هاي جهان براي مبارزه با انتشار و شيوع اين بيماري در بين افراد جامعه و نهايتا ريشه کني آن به يک نسخه واحد رسيده اند که اگر بخواهيم آن را بطور ساده و عاميانه بيان کنيم، ميشود آن را در سه محور يا عنوان خلاصه کرد. اولي:رعايت بهداشت فردي. دومي:رعايت فاصله و عدم دست دادن و روبوسي با ديگران.سومي: که ميتوان گفت مهمتر از دو مورد قبلي بويژه در صورت اپيدمي شدن ويروس مي باشد، عدم تردد در سطح معابر عمومي و ماندن در خانه ها است.در صورت رعايت اصول سه گانه اشاره شده،شيوع و انتشار گسترده بيماري کرونا به صورت چشمگيري کاهش مي يايد و اين سير نزولي، قطع رنجيره انتشار  ويروس که نکته حائز اهميت در ريشه کني اين بيماري هست را بدنبال خود خواهد داشت. براي انجام موفقيت آميز سه راهکار فوق، دو رکن در سطح جامعه مي بايستي با مشارکت و هماهنگي کامل مراحل سه گانه را طي کنند.اين دو رکن عبارتند از مردم وشهروندان جامعه و دولت يا حکومت مرکزي.هرچه اين دو رکن با هم هماهنگ باشند و بتوانند ماموريت ها و وظايف خود را چه آنهايي که بايد به صورت مجزا انجام گيرد وچه تکاليفي که مشترکا مي بايست انجام پذيرد،قطعا در کوتاه ترين زمان ممکن و با حداقل ترين خسارت هاي مادي و انساني بر اين بيماري غلبه خواهد شد.با توجه به شيوع گسترده بيماري در شرايط کنوني کشور بنظر ميرسد، متاسفانه نه نسخه اي ارائه شده از سوي اپيدميولوژيک ها(راهکارهاي سه گانه) در سطح جامعه توسط شهروندان رعايت شده و نه هماهنگي لازم و کامل بين مردم و مسئولين در مبارزه با کرونا ويروس ايجاد شده است.به عبارت ديگر وضعيت بحراني فعلي جامعه ما هم ناشي از بي توجهي برخي از مردم به هشدارها مبني بر در خانه ماندن و عدم تردد درون شهري وبرون شهري است. بطوريکه شاهد هستيم مردم کماکان مثل سابق به دنبال خريد هاي سال نو خود هستند و از اين مغازه به آن مغازه به همراه خانواده در حال تردد هستند. انگار نه انگار که اتفاقي افتاده است. از سوي ديگر شاهد مديريت ناکارآمد بحران بوجود آمده از طرف مقامات مسئول هستيم . کما اينکه روزي از قرنطينه شهرها سخن مي گويند و روز بعد قرنطينه را به جهت اينکه کارها بايد به روال عادي برگردد، موضوعي منتفي شده عنوان مي شود .وزير بهداشت از مسافرت هاي مردم گلايه مي کند و بر خانه ماندن مردم در تعطيلات سال نو تاکيد مي کند. از سويي، رئيس دولت از قرنطينه شهرها استقبال نمي کند و مسافرت هاي مردم را تنها به تب سنجي ازخروجي شهرها نه ورودي آنها مشروط ميکند. معلوم نيست مسافران به راه افتاده در جاده ها با توجه به تعطيلي همه ي امکانات رفاهي در اکثر شهرهاي توريستي، کجا ميخواهند اقامت کنند؟ و اگر هم از لحاظ بيماري سالم باشند به احتمال قوي در مسير مسافرت،آلوده به ويروس خواهند شد. و اين ويروس را به عنوان سوغات به همه منتقل خواهند کرد.واقعيت امر اين است کشور به وضعيت وشرايط بحراني از باب شيوع گسترده ويروس کرونا رسيده و اقدامات فعلي از جمله پخش بروشور،ماسک،دستکش و همچنين خواهش و تمنا از مردم که در خانه بمانند با توجه به وخامت اوضاع، ديگرجوابگو در مبارزه با ويروس نيست و در ادامه نيز نخواهد بود.اگر ميخواهيم کشور را با کمترين تلفات انساني با توجه به اوضاع کنوني نجات بدهيم، بنظر چاره اي جزء قرنطينه شهرها و جلوگيري از تردد شهروندان براي مدت خاص حتي با توسل به زور و اعلام حکومت نظامي در استانهاي در گير با بيماري کرونا،نداريم.هر چند که اتخاذ چنين رويکردي مشکلات اجتماعي و امنيتي خاص خود را به دنبال خواهد داشت.ولي  قطع به يقين اين اقدام درآينده به نفع شهروندان خواهد بود. چرا که خسارت هاي اقتصادي و مادي را ميتوان بعد از سپري شدن بحران با اتخاذ راهکارهاي واقعي و کارشناسي شده، ترميم و جبران کرد.ولي حوادث تلخ و خداي ناکرده،  فجايع انساني به هيچ عنوان قابل جبران نخواهد بود.چطور ميشود داغ افرادي را که تاکنون به خاطر اين بيماري جان خود را از دست داده اند و  براي خانواده هاي آنها، جبران کرد. طوريکه اين حوادث ناگوار و تلخ، سالهاي سال در ذهن و افکار عمومي و حتي کتابهاي تاريخ،خواهند ماند. از سويي نبايد فراموش کنيم که همين مردم در آينده نه چندان دور، همين مسئولان را بخاطر عدم اقدام قاطع،ملامت و نکوهش خواهند کرد.به اميد جشن غلبه بر ويروس کرونا با توجه به رعايت نکات بهداشتي اعلامي از سوي مردم و مديريت اصولي و قاطع بحران از طرف مسئولان. انشاءا.


 




قرنطينه و عدم تاب آوري کسب و کارهاي کوچک


با توجه به رشد سريع شيوع ويروس کرونا در استانها و عدم همکاري و رعايت موازين بهداشتي از سوي برخي از شهروندان،مسئولين استاني درگير با اين ويروس، عليرغم ميل باطني و در راستاي حفظ سلامت تک تک افراد جامعه مجبور به تشديد محدوديت فعاليت اکثر کسب و کارهاي کوچک ،هتل ها و آبدرماني ها کرده و اين تعطيلي هاي قطره چکاني روز به روز در حال افزايش مي باشد و ميتوان گفت:در روزها و هفته هاي آتي به جزء فعاليت کسب وکارهايي که مايحتاج ضروري مردم را تامين مي کنند، اين شرايط دامن همه ي صنوف ديگر را خواهد گرفت. موضوعي که نگراني کاسبان و مغازه داران را سبب شده و با توجه به تقارن اين امر(محدوديت ها) با فروش هاي پايان سال اين نگراني ها به دلهره واسترس شديد تبديل شده که از باب جامعه شناختي امري مهم تلقي ميگردد که در صورت عدم توجه به تبعات آن و همچنين عدم ارائه راهکارها و بسته هاي جبراني براي کاسبان،ميتواند فضاي کسب وکار در جامعه را ملتهب و موجي از نيتي ها را بوجود آورد. به واقع هم همينطور مي باشد. چرا که اکثر مغازداران و کاسبان اصناف چه آنهايي که در سطح خيابان ها و محلات فعال هستند وچه آنهايي که به صورت متمرکز در پاساژها فعاليت مي کنند.همه ساله چشم دوخته اند به دو ماه پاياني سال و ماهها قبل با اخذ وام و کشيدن چک هاي بانکي، اجناسي را خريداري کرده اند تا با فروختن آنها در روزهاي پاياني سال، هم بتوانند سودي کسب کنند و هم بدهي هاي خود را صاف نمايند. ولي به يک دفعه به علت شيوع ويروس منحوس کرونا و به جهت کنترل آن در سطح شهر،ورق برگشت و همانطور که اشاره شد اکثر صنوف تعطيل شده و يا در حال تعطيل شدن مي باشند. اصناف و کسب و کارهاي کوچک تعطيل شده به جهت شرايط اقتصادي جامعه با توجه به پائين بودن قدرت خريد مردم قبل از موضوع کرونا و هم بعد از شيوع اين ويروس شوم،تاب آوري خود را از دست داده اند يا نفس هاي آخر خود را مي کشند.در صورت ادامه دار بودن اين شرايط(قرنطينه اصناف)فضاي کسب وکارها به هم خواهد خورد و شاهد افزايش مشکلات حقوقي و اجتماعي از جمله چک هاي برگشتي، به تعويق افتادن بدهي هاي کاسبان،عدم تامين زندگي روزمره مغازداران بويژه آنهايي که مستاجر هستند. از همه مهمتر سلامت رواني صاحبان صنوف به شدت به هم خواهد ريخت و اين موضوع قطعا در روابط خانوادگي آنها نيز تاثير گذار خواهد بود. فلذا نياز است در اين ارتباط به منظور به حداقل رساندن نگراني هاي صاحبان صنوف و همراهي و همدلي با آنها، بسته هاي حمايتي و کارشناسي شده پيش بيني و عملياتي گردد تا بتواند بخش عمده اي از چالشهاي کاسبان را ترميم نمايد. از جمله اين حمايت ها وکمک ها ميتوان به موارد زير اشاره کرد:


-) پرداخت بيمه بيکاري به کارگران واحد هاي تعطيل شده براي مدت 3تا 4 ماه تا کنترل بيماري.


-) ارائه تسهيلات ارزان قيمت(قرض الحسنه)به صاحيان صنوف ضرر ديده از شيوع کرونا ويروس.


-) اتخاذ تدابير حقوقي لازم از سوي دادستاني کل کشور براي جلوگيري از برگشت خوردن چک هاي صادره از سوي صاحبان اصناف و تقسيط بندي مبلغ چک ها با تعيين مکانيزم خاص حقوقي.


-) امهال وام هاي بانکي افرادي که به جهت تعطيلي اجباري متحمل خسارت شده اند، از سوي بانک مرکزي.


-) تمديد دفترچه هاي تامين اجتماعي صاحبان اصناف تعطيل شده به مدت 6ماه و دريافت حق بيمه اين مدت در اقساط بلند مدت.


-) استفاده از ظرفيت خيرين استان در کمک به صاحبان صنوف بويژه مغازداران جوان که تازه به عرصه کسب وکار وارد شده اند از طريق دادگستري هاي همان شهرستان.


پيش بيني چنين راهکارهاي نهايي شده و اعلام آنها به اصناف و صنوفي که مي بايست براي مدتي تعطيل گردند در راستاي کاستن از استرس و فشار روحي آنها موثر  وتاثير گذار خواهد بود. در چنين شرايطي به راحتي و با کمترين مشکل امنيتي ميتوان مشارکت اين عزيزان زحمت کش را در مبارزه با بيماري کرونا، جلب کرد و آنها نيز در چنين فضاي مشارکتي و همدلي با تاب آوري مطمئني از اين دوران عبور خواهند کرد. انشاءا.



 


#نه- به سفرهاي- نوروزي


نزديک به 20روز است که کشور و ميشود گفت: تقريبا اکثر استانهاي کشور درگير بيماري ويروس کرونا مي باشند.از زمان شيوع،بروز و ظهور اولين بيمار کرونايي در استان قم و بعد از آن در استان گيلان،اقدامات پيشگيرانه براي مبارزه با اين بيماري از سوي مسئولين متناسب با امکانات،بضاعت و تجهيزات پزشکي، اتخاذ گرديده و در حال حاضر نيز ادامه دار مي باشد. جا دارد از زحمات کادر درماني تمامي بيمارستانها که در خط مقدم مبارزه با اين ويروس، تمام قد ايستاده اند تشکر وقدرداني،نمايم.با توجه به انتقال سريع ويروس کرونا که جزء ويژگي هاي بارز آن نسبت به ساير ويروس ها ازجمله ويروس آنفولانزا مي باشد. متاسفانه شاهد هستيم که به خاطر همين ويژگي به يک دفعه هم تعداد استانهاي درگير و هم تعداد مبتلايان به سرعت سير صعودي به خود گرفت بطوريکه ظرف يک هفته تعداد مبتلايان از عدد  259 نفر به بالاي 3هزار نفر رسيد و به گفته مسئولين اين روند افزايشي تا هفته هاي آينده نيز  ادامه دار خواهد بود.نکته مهمي که همواره از زمان شيوع کرونا ويروس بکرات از سوي متخصصين امر و ستاد ملي پيشگيري اين بيماري مورد تاکيد قرارگرفته و ميگردد،پرهيز از انجام سفرهاي غيرضرور و ماندن در خانه هاست.چراکه در چنين وضعيت بحراني،تنها مکان امن براي مبتلا نشدن شهروندان به اين ميهمان ناخوانده، خانه هاي آنهاست. ولي به دلايلي از جمله جدي نگرفتن موضوع از سوي مردم،عدم اطلاع رساني غير حرفه اي و نادرست از سوي برخي از شبکه هاي مجازي و عدم اعتماد بين مردم و مسئولين امر و. اين مهم يعني پرهيز از سفرهاي غير ضرور و عدم حضور در مکانهاي پرتراکم از حيث جمعيت، بويژه در روزهاي اوليه شيوع بيماري،اتفاق نيفتاد.  متاسفانه گزارش هاي موجود از ورودي مسافران به استانهاي شمالي به دليل تعطيلي مدارس به خاطر جلوگيري از شيوع ويروس کرونا،گواه اين امر مي باشد. از طرفي به عينه شاهد هستيم که برخي از خانواده ها جهت خريد سال نو، فرزندان خود را در اين شرايط بحراني از اين راسته به آن راسته بازار مي برند بدون اينکه موازين بهداشتي از سوي خريداران و فروشندگان رعايت گردد.هموطنان عزيز بايد اين واقعيت مهم را بپذيرند که کشورمان همانند بيش از 80 کشور جهان وضعيت قرمز در مبارزه با ويروس کرونا را سپري مي کند و امکانات وتجهيزات پزشکي موجود به واقع براي چنين شرايط حاد و نادر،تعريف نشده است. و خداي ناکرده اگر تعداد مبتلايان از اين هم که هست افزايش يابد و رسيدن به پيک و يا به عبارت ديگرتوقف شيوع بيماري طولاني گردد، قطعا حوزه پزشکي علي الخصوص بيمارستانهاي کشور در تامين تجهيزات و دارو هاي تخصصي اين بيماري، فشار مضاعفي را تجربه خواهند کرد و معلوم نيست که با توجه به وضعيت کنوني،بتوانند اين فشار غير متعارف را تحمل کنند.در ضمن نکته حائز اهميت ديگر در اين خصوص اين است که بعد از توقف شيوع بيماري، مرحله دوم،تلاش براي بهبود مبتلايان است که خود پروسه پزشکي مهم و قابل توجهي است  که به اندازه توقف شيوع بيماري هم از لحاظ سخت افزاري و هم از لحاظ نرم افزاري،انرژي بر خواهد بود. تقريبا دو هفته به آغاز سال جديد يا سال نو مانده و قطع به يقين سال جديد با توجه به شرايط موجود کشور نسبت به سالهاي گذشته چه ما بخواهيم و چه نخواهيم، متفاوت خواهد بود. نياز است همه ي شهروندان در جاي جاي کشور متناسب با اوضاع و احوال بحراني، رفتارهاي عقلايي،منطقي و مديريت شده از خود نشان بدهند.از جمله اين رفتارهاي عقلايي به جهت حفظ سلامت افراد جامعه و کمک به حداقل رساندن زمان از بين بردن ويروس کرونا، حذف سفرها به ساير استانها به بهانه آغاز تعطيلات سال نو اشاره کرد. چرا که اگر بخواهيم در مبارزه با اين ويروس شوم، نقش آفريني مثبت داشته تا شيوع بيماري قطع و به پيک نهايي خود برسد و از سويي بعد از آن بهبود سريع مبتلايان را داشته باشيم و نهايتا آن را ريشه کن کنيم،نيازمند رسيدن به ايمان قلبي و رفتاري همه ي افراد جامعه به اين شعار کوتاه و مختصر با عنوان نه به سفرهاي نوروزي در سال جديد هستيم.در اين صورت هست که به معناي واقعي به جاي دادن شعار ما کرونا را شکست ميدهيم، ميتوانيم با افتخار فرياد بزنيم که ما کرونا را شکست داديم. اميدواريم با رعايت موازين بهداشتي وهمچنين رفتارهاي منطقي و پرهيز از تعصبات و قالب هاي ذهني غير منطقي در ارتباط با نوروز و مراسمات آن،شاهد ريشه کني ويروس کرونا در کشور و جشن بزرگ آن باشيم که آن روز به لطف خداوند بزرگ، عيد امسال همه ي ما ايراني ها خواهد بود. به اميد آن روز.


 


 


 از سيل تا کرونا  


سال 1398بي ترديد پرحادثه ترين سال ايران،بعد از انقلاب 1357مي باشد.چرا که از شروع سال تا آخرين روزهاي آن که در حال سپري کردن آن هستيم،شاهد حوادث تلخ در اکثر حوزه هاي اجتماعي،اقتصادي،سياسي وحتي ورزشي بوديم که هرکدام از آنها ضمن وارد کردن خسارت هاي مالي فراوان به بودجه دولت،استرس و فشار رواني زيادي را به افراد جامعه، تحميل کرده است. طوريکه اکثر روانشناسان وجامعه شناسان، شرايط و وضعيت بهداشت رواني شهروندان را خوب و در حد معقول ارزيابي نمي کنند و آن را مهمترين عامل در عدم مشارکت و همراهي مردم در برنامه هاي اجتماعي،فرهنگي و اقتصادي که نياز به حضور فعال آنها مي باشد،عنوان مي کنند.از مهمترين حوادثي که سال 1398 را نسبت به سال هاي گذشته سالي پرچالش و متمايز معرفي ميکند، ميتوان به موارد ذيل اشاره کرد:


1- سيل بي سابقه فروردين ماه در دو موج روزهاي پنجم و يازدهم،25استان از جمله گلستان،فارس، خوزستان و لرستان را در هم نورديد و متاسفانه در اين حوادث حدود 100نفر از هموطنان جان خود را از دست دادند و 35هزار ميليارد تومان خسارت مالي در دست دولت گذاشت. به اين خسارت ها  ي مالي زيان هاي زله تبريز و بارش سنگين برف در استان گيلان نيز اضافه ميگرد.


2- کاهش تعهدات برجامي از سوي ايران در 18ارديبهشت ماه به استناد بند 36توافقنامه که باعث شد فشارهاي زيادي به اقتصاد کشور از باب افزايش تحريم هاي ناجوانمردانه و غير انساني به ويژه در بخش مراودات بانکي و دارويي به کشور وارد شود که اين روزها در فضاي سياسي کشور از آن به عنوان فشار حداکثري نام برده ميشود.


3 -13و28 تيرماه بنام جنگ نفتکش ها در کشور معروف است. 13 تيرماه نفتکش"گريس-1" متعلق به جمهوري اسلامي ايران با ادعاي حرکت آن به سوي سوريه در جبل الطارق، توسط کشور انگليس توقيف شد. در پاسخ به اين عمل خارج از عرف ديپلماتيک کشور انگليس در 28 تيرماه، ايران در تنگه هرمز يک نفتکش اين کشور را به دليل عدم رعايت قوانين دريايي،توقيف کرد. بعد ها بعد از مذاکرات سياسي هر دو نفتکش از توقيف آزاد شدند.


4- در 7خرداد ماه قتل ميترا استاد همسر دوم محمد علي نجفي سرخط تيتر اول رومه ها قرار گرفت. همان شب نجفي با حضور در آگاهي تهران به قتل همسرش اعتراف کرد. او به قصاص محکوم شد ولي به دلايلي که معلوم نشد، مورد بخشش اولياي دم قرار گرفت. هنوز پرونده محمد علي نجفي نهايي نشده است. اين روز يعني 7خردادماه به شوک استاد در ايران معروف شده است.


5- کارلوس کي روش بعد از شکست تيم ملي ايران مقابل تيم ملي ژاپن در جام ملتهاي آسيا پس از 8سال حضور در تيم ملي،8خرداد ماه از سرمربيگري تيم ايران خداحافظي کرد.ميشود گفت:بعد از او شيرازه تيم ملي فوتبال بهم ريخته و هنوز هم مربي واقعي خود را پيدا نکرده است. واقعيت امر اين است که حضور مربيان و بازيکنان خارجي در کشور به يک پروسه مافيايي در عرصه ورزشي تبديل شده و متاسفانه عده اي از اين فرصت در چپاول بيت المال هيچ عبا به خود راه نمي دهند و اين وضعيت سالهاست بدون تدبير در حال تکرار شدن مي باشد.


6- خود سوزي سحر خداياري معروف به دختر آبي در 10 شهريور ماه و تبعات آن در رسانه هاي داخلي و خارجي نقطه عطفي شد براي حضور بانوان در ورزشگاه آزادي براي ديدن بازي تيم ملي ايران با تيم ملي کامبوج. دختر آبي اسفند 1397 هنگام ورود به استاديوم فوتبال با کلاه گيس،بازداشت شده بود.


7 -22 مهرماه بازداشت روح الله زم مدير کانال معاند آمد نيوز توسط اطلاعات سپاه در يک عمليات پيچيده اطلاعاتي که هنوز هم جزئيات آن بطور کامل مشخص نشده است. اين عمليات زنگ خطري شد براي همه ي کساني که در خارج از کشور براي ضربه زدن به کشورمان در اتاق هاي به اصطلاح فکر خود در حال ايده پردازي مي باشند.


8- آشوب هاي خياباني آبان ماه در پي افزايش قيمت بنزين تا 3هزار تومان در بيش از 100شهر کشور که خسارت هاي گسترده اي از جمله تخريب 800 بانک و ده ها فروشگاه بزرگ را بدنبال داشت.در برخي از شهر ها مکانهاي عمومي و دولتي طوري تخريب شدند که شهرهاي ويران شده سوريه توسط گروه افراطي داعش را در ذهن آدم تداعي ميکرد.


13-9دي ماه سردار قاسم سليماني فرمانده شجاع و دلاور کشورمان در يک عمليات تروريستي به رهبري استکبار جهاني در فرودگاه بغداد به همراه 11نفر از يارانش به شهادت رسيد.  متاسفانه در تشييع پيکر مطهر ايشان به جهت ازدحام و فشار جمعيت،62 نفر از هموطنان کرماني جان خود را از دست دادند.


18-10دي ماه حمله موشکي سپاه به پايگاه نظامي آمريکا در عين الاسد عراق توسط سپاه در انتقام از خون پاک سردار دلها، قاسم سليماني که در نوع خود اقدام شجاعانه اي بود که تاکنون هيچ کشوري بعد از جنگ جهاني دوم جرات آن را به خود راه نداده بود. موضوعي که رسانه هاي خارجي بکرات به آن اعتراف کردند.


18-11دي ماه چند ساعت بعد از حمله موشکي ايران به پايگاه آمريکا در عين الاسد عراق، متاسفانه به دليل اشتباه انساني پرواز752 اوکراين با 176 مسافر مورد هدف قرار گرفت و در نزديکي تهران سقوط کرد و همه ي مسافرين آن جان باختند.


30-12 بهمن ماه ورود ويروس کرونا به کشور رسما تائيد شد و به تدريج شيوع اين بيماري گسترش يافت و در حال حاضر ميشود گفت تمامي استانها درگير مبارزه با اين ويروس منحوس، ميباشند.


13-دوم اسفند ماه برگزاري انتخابات مجلس شوراي اسلامي ايران با مشارکت 42 درصدي مردم در کشور و 25 درصدي در تهران برابر اعلام وزير کشور و هم چنين بازگشت ايران به ليست سياه اقدام مشترک مالي بعد از گذشت سه و نيم سال خروج از اين فهرست سياه و 6 بار تمديد آن.


در پايان با توجه به اينکه در روز و ساعات آخر سال 1398 قرار گرفته ايم براي همه ي افراد جامعه در سال 1399 آرزوي صحت و سلامتي از خداوند منان خواستاريم.  با توجه به درگير بودن کشور به ويروس کرونا از همه شهروندان عاجزانه ميخواهيم براي قطع زنجيره اين بيماري ضمن رعايت نکات بهداشتي، شعاردر خانه بمانيم را با صبر و حوصله اجرايي نمايند تا با عنايت پروردگار بزرگ بتوانيم براين ويروس خطرناک که تمام بخش هاي اجتماعي،اقتصادي و بهداشتي کشور را تحت الشعاع خود قرار داده و به نوعي چرخه ي حرکت کشور را مخطل کرده است، غلبه و سال جديد را فارغ از نگراني هاي اين بيماري آغاز کنيم .انشاءا.


 


 


ميهمان ويژه دورهمي مديري


برنامه دورهمي مهران مديري روز دوشنبه مورخ 1398/12/26ميهمان ويژه اي داشت.طبق روال برنامه بعد از گفتگوي مديري با حاضرين در استوديو و تيکه انداختن به سلبريتي ها و شاخ هاي فضاي مجازي و همچنين برخي از مسئولين، نوبت رسيد به دعوت از ميهمان برنامه دورهمي.مديري گفت: امشب ميهماني داريم،آنهم چه ميهماني. همه ي شما اونو به خوبي ميشناسيد و امروزه آوازه ي آن تمام دنيا را فراگرفته است.دعوت ميکنم از آقاي کرونا. با شنيدن اسم ميهمان برنامه، همه ي حضار به يکدفعه هراسان از جا پريدند و شروع به پوشيدن ماسک،دستکس واستفاده از الکل و مواد ضدعفوني کننده کردند.بطوريکه کل سالن برنامه را بوي الکل و اسپري ضد عفوني کننده فرا گرفت. اين رفتارهاي هيجاني افراد حاضر در سالن برنامه، باعث شد ميهمان برنامه همانند افراد مست که به اينطرف و آنطرف وول ميخورد  بدون تشويق حضار وارد صحنه برنامه شود و چون به جهت بوي فراوان الکل تعادل نداشت با کمک عوامل برنامه که شبيه آدم فضايي ها بودند در صندلي چرمي برنامه قرار گرفت.مديري گفت: آقاي کرونا قبل از شروع گفتگو و سوالات، اگر سلام عليکي با بينندگان عزيز دارين،بفرمائيد. بله خدمت همه ي حاضرين در داخل سالن عرض سلام و ادب دارم ولي به خوبي ميدانم هيچکس سلام دشمن خود را قبول نمي کند و جواب آن را نمي دهند. مديري گفت: اقاي کرونا عيبي نداره تو برنامه زنده چنين مواردي پيش مياد شما به دل نگيريد. من(مديري) به رسم برنامه از شما سوال ميکنم وشما به آنها جواب بدين. سعي ميکنم که سريع برنامه را جمع و جور کنم تا مشکلي براي شما پيش نياد.


-)جناب کرونا چند سالتونه و اهل کجا هستين؟ من 20سالمه و اهل شهر ووهان کشور چين هستم. ولي اين نکته را اضافه کنم که اين روزها حرف و حديثهايي در خصوص اينکه من خانواده ندارم و درآزمايشگاههاي نظامي بيولوژيک آمريکا متولد شده ام در رسانه هاي مختلف پخش شده است. ضمن تکذيب اين شايعات در اين ارتباط به دادگاه بين المللي لاهه از کساني که اين مطالب را منتشر کرده اند، شکايت کرده ام تا بتوانم احقاق حق کنم. اميدوارم به نتيجه برسد.


-)کارتون را از چه زماني آغاز کردين؟از سال 2000و 2001با ترويج ويروس آنفولانزاي سارس کارم را شروع کرده ام. وقتي رقبا در بازار زياد و رقابت ها غير حرفه اي شد به نوعي فضاي کسب و کار من سير نزولي به خود گرفت،لذا از سال 2009 تغيير ماهيت کاري دادم و با برند جديد بنام آنفولانزاي خوکي وارد بازار شدم. به تازگي نيز با توجه به عدم موفقيت در برند مزبور با محصول جديد به اسم خودم يعني کرونا وارد بازار شده ام و فعلا با اين برند مشغول کار هستم و به لطف بي توجهي مردم رو بورس هستم و کل بازار دنيا را به دست گرفته ام. اميدوارم با همراهي مردم و حضور آنها در مراکز پرتردد اوضاع کسب وکار من به خوبي پيش برود تا دوباره به فکر تغيير اسم کسب کار خود نيافتم. چرا که ديگه از تغيير هويت خودم خسته شده ام.


-)ازدواج کردين؟بله دو سال است با خانم خفاش ازدواج کرده ام و حاصل اين زندگي مشترک دختري است بنام شيوع.


-)جناب کرونا نظرتون در خصوص فضاي مجازي چيه؟البته بنده اين روزها به دليل مشغله کاري فرصتي براي رصد فضاي مجازي ندارم. ولي دخترم شيوع ديشب به من گفت:بابا خيلي مشهور شدي،گفتم چطور دخترم. اون(دخترم) گفت: تماما در فضاي مجازي با تمام ظرفيت  از شما حرف ميزنند و شما رو دشمن مردم معرفي مي کنند. گفتم دخترم نگران نباش،مگر نشنيدي که کارشناسان جامعه شناسي بطور مکرر اطلاع رساني ميکنند که به فضاي مجازي نبايد اعتماد کرد. بزار هرچه ميخواهند شايعه پراکني کنند.  از همين برنامه از پليس فتا گلايه و انتقاد مي کنم که چرا در حفظ حريم خصوصي بنده کاري انجام نمي دهد و جلوي اين شايعات را نمي گيرد.


-)تو زندگي تا حالا دشمن خاصي داشتين؟جناب مديري اگر بخواهم صادقانه به شما جواب بدهم، بله اين روزها دشمنان زيادي پيدا کرده ام که از مهمترين آنها ميتوانم به متخصصان عفوني و اپيد ميولوژيک ها اشاره کنم که دست به دست هم دادند تا منو از بين ببرند.حتي سازمان بهداشت جهاني با کمک پليس اينترپل در جستجوي من هستند تا به محض اينکه من از ايران خارج بشم، منو دستگير کنند. ولي نمي دانند که من به راحتي ميتوانم سريع جابجا بشوم بدون اينکه کسي متوجه اين موضوع بشه و اين امتياز بارز و شاخص بنده است.


-)نظرتون در خصوص مسافرت چيه؟من خودم به مسافرت زياد علاقمند نيستم، ولي دوست دارم مردم به مسافرت بروند.چرا که در اين حالت من خوشحال ميشوم براي اينکه کسب وکار من در مسافرتهاي مردم رونق پيدا مي کند. در اين ارتباط و به منظور ايجاد روحيه نشاط و شادابي دربين مردم به مسئولين ميراث فرهنگي پيشنهاد ميکنم بسته هاي حمايتي خاص براي تسهيل مسافرت هاي بين شهري مردم در سال جديد برنامه ريزي و تعريف نمايند. بويژه براي سالمندان و بازنشستگان عزيز همانند کشورهاي اروپايي که براي اين قشر از جامعه احترام خاصي قائل هستند. اميدوارم در روز هاي آتي شاهد اين اتفاق مهم باشم.


-)به سينما و هنر علاقمند هستيد؟آقاي مديري با تمام احترامي که به شما به عنوان پيشکسوت سينما و هنر دارم، بنده هيچ علاقه ي به هنر هفتم ندارم. چرا که اکثر کارگردان ها در فيلم هاي خود، بنده را به عنوان يک چهره تبهکار معرفي مي کنند و به دنبال يافتن دارويي براي از بين بردن من هستند. به همين دليل به سينما و هنر علاقه ندارم.


مديري گفت:آقاي کرونا چند تا سوال کوتاه مي پرسم، لطفا با بله يا خير جواب بدين.


1-تا حالا کار بدي انجام دادين؟خير


2-پرشکان را دوست دارين؟ خير


3-سحرخيز هستين؟ بله اصلا نمي خوابم


مديري، چند تا کلمه ميگم نظرتون را درباره آن بيان کنيد.


1-دکتر نمکي:تشنه به خون من.


2-مرگ:تهمتي که همه به من ميزنند.


3-الکل:اميدوارم کمياب بشه و اصلا توليد نشه.


4-روبوسي و دست دادن: سنتي که اين روزها به فراموشي سپرده شده.


 جناب کرونا به عنوان آخرين سوال اگر مطلبي هست که ميخواستيد درباره آن صحبت کنيد، ولي من از شما نپرسيدم؟ بله جناب مديري اين روزها خيلي پشت سر بنده حرف و حديث هاي فراواني وجود دارد ولي با اين اوصاف به مردم و شهروندان توصيه ميکنم به شايعاتي که در خصوص بنده بخصوص از طرف دکتر نمکي از رسانه ها بدفعات پخش ميشود، توجه نکنند و به کار عادي و روزمره خود ادامه دهند. و با توجه به نزديک شدن سال نو مردم با هم دست بدهند،روبوسي کنند و به مسافرت بروند و تو خونه نمونند. اميدوارم دوباره ميهمان برنامه دورهمي شما جناب مديري باشم. مديري در جواب آخرين سخن ميهمان گفت: فکر نکنم که عمرتان جواب بده تا دوباره شما رو به اين برنامه مجددا دعوت کنيم.


 


 


 


پايکوبي کرونا درسايه بي توجهي عمومي


نزديک به يکماه از آغاز شيوع ويروس کرونا در اکثر استانهاي کشور مي گذرد.در اين خصوص به اندازه کافي در رسانه هاي ديداري وشنيداري و با شدت و حدت فراوان در فضاي مجازي چه به صورت درست وچه به صورت غلط به آن توجه و پرداخت، شده است و در راستاي مبارزه با کرونا ويروس اقدامات مختلفي از سوي مسئولان امر براي مديريت وکنترل آن،صورت پذيرفته و در حال حاضر نيز تداوم دارد.ولي عليرغم همه ي اقدامات پيشگيرانه، اطلاع رساني و آگاه سازي عمومي مردم، متاسفانه شاهد سير صعودي مبتلايان به اين ويروس در اکثر استانهاي مختلف کشور هستيم که آمارهاي رسمي اعلامي از سوي ستاد ملي مبارزه با کرونا گواه اين امر مي باشد.با نگاه به اوضاع فعلي جامعه در اين ارتباط،اولين سوالي که در ذهن مخاطبين و مردم متبادر ميگردد. اين سوال است که پس چه بايد کرد؟چه کارهاي مي بايست انجام پذيرد که اين ويروس منحوس از سطح جامعه ريشه کن گردد؟که بنظر پرسش و مطالبه بحق و بجايي مي باشد.براي پاسخ به اين سوالها بايد به يک واقعيت مهم اشاره گردد. اين واقعيت مهم اين است که هنوز واکسن و دارويي که باعث از بين رفتن کرونا ويروس باشد، توسط سازمان بهداشت جهاني بطور رسمي اعلام و تائيد نشده است.ولي همه ي متخصصين بيماري هاي عفوني و بويژه اپيدميولوژيک هاي جهان براي مبارزه با انتشار و شيوع اين بيماري در بين افراد جامعه و نهايتا ريشه کني آن به يک نسخه واحد رسيده اند که اگر بخواهيم آن را بطور ساده و عاميانه بيان کنيم، ميشود آن را در سه محور يا عنوان خلاصه کرد. اولي:رعايت بهداشت فردي. دومي:رعايت فاصله و عدم دست دادن و روبوسي با ديگران.سومي: که ميتوان گفت مهمتر از دو مورد قبلي بويژه در صورت اپيدمي شدن ويروس مي باشد، عدم تردد در سطح معابر عمومي و ماندن در خانه ها است.در صورت رعايت اصول سه گانه اشاره شده،شيوع و انتشار گسترده بيماري کرونا به صورت چشمگيري کاهش مي يايد و اين سير نزولي، قطع رنجيره انتشار  ويروس که نکته حائز اهميت در ريشه کني اين بيماري هست را بدنبال خود خواهد داشت. براي انجام موفقيت آميز سه راهکار فوق، دو رکن در سطح جامعه مي بايستي با مشارکت و هماهنگي کامل مراحل سه گانه را طي کنند.اين دو رکن عبارتند از مردم وشهروندان جامعه و دولت يا حکومت مرکزي.هرچه اين دو رکن با هم هماهنگ باشند و بتوانند ماموريت ها و وظايف خود را چه آنهايي که بايد به صورت مجزا انجام گيرد وچه تکاليفي که مشترکا مي بايست انجام پذيرد،قطعا در کوتاه ترين زمان ممکن و با حداقل ترين خسارت هاي مادي و انساني بر اين بيماري غلبه خواهد شد.با توجه به شيوع گسترده بيماري در شرايط کنوني کشور بنظر ميرسد، متاسفانه نه نسخه اي ارائه شده از سوي اپيدميولوژيک ها(راهکارهاي سه گانه) در سطح جامعه توسط شهروندان رعايت شده و نه هماهنگي لازم و کامل بين مردم و مسئولين در مبارزه با کرونا ويروس ايجاد شده است.به عبارت ديگر وضعيت بحراني فعلي جامعه ما هم ناشي از بي توجهي برخي از مردم به هشدارها مبني بر در خانه ماندن و عدم تردد درون شهري وبرون شهري است. بطوريکه شاهد هستيم مردم کماکان مثل سابق به دنبال خريد هاي سال نو خود هستند و از اين مغازه به آن مغازه به همراه خانواده در حال تردد هستند. انگار نه انگار که اتفاقي افتاده است. از سوي ديگر شاهد مديريت ناکارآمد بحران بوجود آمده از طرف مقامات مسئول هستيم . کما اينکه روزي از قرنطينه شهرها سخن مي گويند و روز بعد قرنطينه را به جهت اينکه کارها بايد به روال عادي برگردد، موضوعي منتفي شده عنوان مي شود .وزير بهداشت از مسافرت هاي مردم گلايه مي کند و بر خانه ماندن مردم در تعطيلات سال نو تاکيد مي کند. از سويي، رئيس دولت از قرنطينه شهرها استقبال نمي کند و مسافرت هاي مردم را تنها به تب سنجي ازخروجي شهرها نه ورودي آنها مشروط ميکند. معلوم نيست مسافران به راه افتاده در جاده ها با توجه به تعطيلي همه ي امکانات رفاهي در اکثر شهرهاي توريستي، کجا ميخواهند اقامت کنند؟ و اگر هم از لحاظ بيماري سالم باشند به احتمال قوي در مسير مسافرت،آلوده به ويروس خواهند شد. و اين ويروس را به عنوان سوغات به همه منتقل خواهند کرد.واقعيت امر اين است کشور به وضعيت وشرايط بحراني از باب شيوع گسترده ويروس کرونا رسيده و اقدامات فعلي از جمله پخش بروشور،ماسک،دستکش و همچنين خواهش و تمنا از مردم که در خانه بمانند با توجه به وخامت اوضاع، ديگرجوابگو در مبارزه با ويروس نيست و در ادامه نيز نخواهد بود.اگر ميخواهيم کشور را با کمترين تلفات انساني با توجه به اوضاع کنوني نجات بدهيم، بنظر چاره اي جزء قرنطينه شهرها و جلوگيري از تردد شهروندان براي مدت خاص حتي با توسل به زور و اعلام حکومت نظامي در استانهاي در گير با بيماري کرونا،نداريم.هر چند که اتخاذ چنين رويکردي مشکلات اجتماعي و امنيتي خاص خود را به دنبال خواهد داشت.ولي  قطع به يقين اين اقدام درآينده به نفع شهروندان خواهد بود. چرا که خسارت هاي اقتصادي و مادي را ميتوان بعد از سپري شدن بحران با اتخاذ راهکارهاي واقعي و کارشناسي شده، ترميم و جبران کرد.ولي حوادث تلخ و خداي ناکرده،  فجايع انساني به هيچ عنوان قابل جبران نخواهد بود.چطور ميشود داغ افرادي را که تاکنون به خاطر اين بيماري جان خود را از دست داده اند و  براي خانواده هاي آنها، جبران کرد. طوريکه اين حوادث ناگوار و تلخ، سالهاي سال در ذهن و افکار عمومي و حتي کتابهاي تاريخ،خواهند ماند. از سويي نبايد فراموش کنيم که همين مردم در آينده نه چندان دور، همين مسئولان را بخاطر عدم اقدام قاطع،ملامت و نکوهش خواهند کرد.به اميد جشن غلبه بر ويروس کرونا با توجه به رعايت نکات بهداشتي اعلامي از سوي مردم و مديريت اصولي و قاطع بحران از طرف مسئولان. انشاءا.


 


 


 


ضرورت پشتيباني و ياري رساني به مدافعان سلامت استان در روز طبيعت


بيش از يک ماه است از شيوع گسترده ويروس کرونا در کشور و به تبع آن در استان اردبيل هرچند با شدت و حدت کمتر نسبت به ساير استانهاي ديگر ميگذرد.ولي عليرغم همه ي هشدارهاي بهداشتي و تاکيد بر خانه ماندن متاسفانه شاهد بوده و هستيم که شماري از همشهريان،موضوع را جدي نگرفته وبه بهانه هاي مختلف و غير قابل توجيه پذير ، بويژه در ايام پاياني سال گذشته از خانه خارج شدند و حتي اين روزها نيز با توجه به اپيدمي و جدي شدن بيماري، هنوز هم که هنوز است  موضوع حياتي «درخانه ماندن» را رعايت نمي کنند.اين بي توجهي به توصيه ها و اطلاعيه هاي ستاد مبارزه با کروناي استان چه قبل از سال جديد و چه بعد از آن، پيآمد هاي خود در اين استان را با افزايش تعداد ميتلايان به ويروس کوويد 19  نشان داد و ترديدي وجود ندارد که در صورت تداوم همچنان حتي با شدت و حدت بيشتر استمرار خواهد داشت. گواه اين امر اعلام افزايش آمار مبتلايان به اين بيماري از سوي قائم مقام دانشگاه علوم پزشکي استان نسبت به ماههاي پاياني سال گذشته،مي باشد.شکست قرنطينه خانگي يعني هدر دادن زحمات کادر درماني استان که اين روزها عاشقانه،بي منت و فداکارانه در خط مقدم مبارزه با ويروس کرونا در مراکز درماني استان در حال فعاليت هستند.بهتر است بدانيم شيفت کاري يک پزشک و پرستار مشغول در بخش کروناي استان آنهم با لباس ها و تجهيزات مخصوص که گاها  امرتنفس و رعايت بهداشت شخصي را براي  خود اين عزيزان سخت و غير قابل تحمل مي کند،بطور ميانگين براي جلوگيري از انتقال ويروس به ديگران بويژه اعضاي خانواده خود،بيست روز بطول مي انجامد. و متاسفانه تعداي از کادر درماني به خاطر خدمت رساني مستقيم به همشهريان خود، درگير بيماري(ويروس کرونا)شده و در همان بيمارستان محل کار خودشان تحت درمان مي باشند.اگر نبود تلاش ها و فداکاري هاي اين عزيزان چه بسا شاهد پيامد هاي غير قابل تصور بوديم. بي دليل نيست که واژه زيباي "مدافعان سلامت"بيش از پيش برقامت کادر درماني متعهد و فداکار که در خط مقدم مبارزه با بيماري کرونا خدمت مي کنند،اندازه شده است.آنچه که خستگي پزشکان و پرستاران و ساير عوامل اجرايي در اين خصوص بويژه در اين روزهاي بحراني دوچندان مي کند، خدمت رساني به بيماران در شرايط سخت کاري نيست، بلکه بي توجهي برخي از همشهريان به هشدار هاي بهداشتي و جدي نگرفتن مهمترين راه مبارزه با ويروس کرونا،يعني در خانه بمانيم است!چرا که اين بي توجهي ها باعث افزايش بار رواني مضاعف کادر درماني عليرغم همه ي مشکلات کاري و خانوادگي آنها شده است.چند روزي به سيزده فروردين يا همان سيزده به در که روز طبيعت نامگذاري شده، باقي نمانده است.برخي براين باورند که در روز سيزده به در، بايد براي راندن نحسي از خانه بيرون بروند و نحسي را در طبيعت به در کنند. اين يادداشت به اين مقوله که تا چه حد درست و داراي پشتوانه علمي و منطقي هست، نپرداخته است.ولي با توجه به اينکه براي مبارزه با شيوع گسترده کرونا در استان همانند ساير استانها طرح "فاصله گذاري اجتماعي"در حال اجرا مي باشد و به نظر ميرسد يکي از مهمترين دلايل اتخاذ تدابير شديد منع رفت و آمد در مراکز پرتجمع در طرح مزبور، به خاطرهمين روز سيزده به در، بوده است.چرا که در اين روز اکثر مردم همانطور که اشاره شد براي راندن نحسي سال با تمام اعضاي خانواده و گاها بطور فاميلي از همان ساعت اوليه روز سيزدهم فروردين ماه در پارک ها و تفرچگاه ها ي استان تا پاسي از شب به منظور جشن و شادي حاضر ميشوند.بطوريکه در برگشت شاهد بار ترافيکي سنگين در مسيرها و جاده هاي استان مي باشيم. اگر سيزده فروردين ماه امسال از حيث مبارزه با ويروس کرونا به خوبي مديريت نگردد و هم استاني هاي اردبيلي بخواهند با همان حال و هواي سالهاي گذشته روز سيزده فروردين ماه را در طبيعت،جشن بگيرند. قطع به يقين تمامي تلاش هاي کادر درماني و مسئولين استاني به هدر خواهد رفت.انتظار ميرود تمامي هم استاني ها روز طبيعت امسال را در پاس داشت و ارج نهادن به زحمات تمامي مدافعان سلامت که انصافا اين روزها به مثابه رزمندگان هشت سال دفاع مقدس در حال جان فشاني مي باشند،شعار در خانه بمانيم را حداقل در اين روز(سيزده به در)رعايت کنند و به هيچ عنوان از خانه هاي خود خارج نشوند.در غير اينصورت ميزبان خوبي براي ويروس کرونا خواهيم بود و به احتمال زياد روزهاي خوش طبيعت که در هفته ها و روزهاي آينده با قدرت و خواسته خداوند،زيباي هاي آن رخ نمايان خواهد کرد را به دليل تشديد بيماري کرونا و همچنين تمديد بالاجبار طرح فاصله گذاري اجتماعي، مي بايست با حسرت تمام از کادر جعبه جادويي(تلويزيون)نظاره گر، باشيم. بيائيد  به عنوان يک شهروند آگاه و مسئول،کوله  بار کادر درماني را بيش از پيش سنگين تر نکنيم .انشاء ا.


 


 


قرنطينه درسايه طرح فاصله گذاري اجتماعي


باتوجه به عدم اتخاذ تدابير سخت گيرانه رفت وآمد از سوي متوليان امر در راس آن قوه مجريه از همان روزهاي آغازين شيوع ويروس کرونا در استانهاي قم و گيلان،تعلل و اين دست آن دست کردن در مديريت بحران،که باعث اپيدمي و فراگير شدن بيماري کرونا در کشور و گسترش آن به اکثر استانها گرديد.استمرا سياست اين دست، آن دست کردن، بويژه در ايام پاياني سال گذشته و همچنين هفته اول تعطيلات سال جديد(1399)به يکباره اين بيماري سير صعودي به خود گرفت. بطوريکه برابر گزارش روزانه ارائه شده از سوي سخنگوي ستاد ملي مبارزه با ويروس کرونا،تعداد مبتلايان به ويروس کرونا بعد از شروع سال جديد به بالاي 2000نفر رسيد که اين آمار قبل از آغاز سال 1399 بين 1000و 1100 نفر در نوسان بود.حال که آژيره خطر کرونا به صدا درآمده و امور عليرغم گذشت هفته ها انتظار به روال عادي خود بازنگشته،عدم تحقق پيش بيني هاي خوش بينانه، بالاجبار دولتمردان را  به واکنش و تصميم گيري جدي در مبارزه با اين بيماري وادار کرد. در اين راستا روز پنجشنبه مورخ 1399/1/7 از طرح "فاصله گذاري اجتماعي"رونمايي گرديد.طرحي که با توجه به محورهاي اصلي آن از جمله تشديد محدوديت ها براي سفرهاي بين شهري،حمل و نقل ريلي،هوايي و دريايي،اتوبوس هاي بين شهري،جلوگيري از تجمع افراد در تفرجگاه ها،لغو مراسمات رسمي و غير رسمي،تعطيلي اماکن عمومي و اصناف غير ضرور وکاهش فعاليت ادارات به يک سوم نيرو،مي بايست از همان لحظات اوليه کشف اين ويروس در کشور يا مقطع اعلام رسمي نتايج مثبت مبتلايان به بيماري کرونا در استانهاي قم و گيلان، يا لااقل از اول اسفند ماه سال 1398 يا از اول فروردين ماه سال جاري، حال با هر عنواني اعم از قرنطينه،فاصله گذاري اجتماعي، دوري جستن اجتماعي و غيره، بدون تعلل بيش از پيش، برنامه ريزي و با قاطعيت هرچه تمام اجرايي ميشد. در اين صورت نه تنها شاهد  تشديد وخامت اوضاع و افزايش ابتلا و تلفات انساني تا اين حد نبوديم! شهروندان نيز از همان ابتداي سال جديد تکليف خود را در خصوص لغو سفرهاي نوروزي مي دانستند و اسير و سرگردان در پشت دروازه هاي ورودي شهرها نمي ماندند و نيتي اجتماعي که خود زمينه ساز ايجاد بي اعتمادي بين مردم ومسئولان مي باشد نيز بوجود نمي آمد.در هرصورت به قول ضرب المثل معروف ماهي را هر موقع از آب بگيري تازه هست. اميدوار هستيم در طول دو هفته اجراي قرنطينه در سايه طرح فاصله گذاري اجتماعي با توجه به آغاز هفته دوم تعطيلات و از همه مهمتر نزديک شده به روز سيزده بدر،شاهد نتايج اثر بخش اين طرح در راستاي کاهش شيوع بيماري کرونا و قطع زنجيره انتقال ويروس باشيم، مشروط بر اينکه طرح مزبور همانگونه که روي کاغذ نوشته و تصويب شده بدون هيچ اغماض و کم وکاستي با همت و جديت هر چه تمام و بدون ملاحظات سياسي،اجتماعي و فرهنگي اجرايي گردد. چرا که در اين مقطع زماني  که سلامت و جان  شهروندان مورد تهديد قرار گرفته به هيچ عنوان  تعلل و خوش بيني جايز نيست و نخواهد بود. اگر اين فرصت کنترل ويروس کرونا که در طرح فاصله گذاري اجتماعي پيش بيني گرديده به هردليلي اعم از سهل انگاري، عقب نشيني مسئولين کشوري و استاني به بهانه نگراني از اعتراضات مردمي، بطور کامل اجرايي نگردد و به نوعي به اهداف از قبل تعيين شده خود نرسد، به قطع يقين با توجه به قريب الوقوع بودن پايان تعطيلات نوروزي و بازگشايي احتمالي مدارس و دانشگاه ها و همچنين اماکن عمومي و دولتي اوضاع از کنترل ستاد ملي مبارزه با ويروس کرونا، خارج و مديريت بحران مشکل تر خواهد شد و قطع زنجيره انتقال اين بيماري مجددا براي چندمين بار(چه بسا با پيامدهايي غير قابل تصور) به تعويق خواهد افتاد.اين وضعيت به معني افزايش صعودي تعداد مبتلايان جديد به ويروس کرونا و عدم جوابگوي سيستم پزشکي کشور به تقاضاهاي جديد بيماران و خداي ناکرده ايجاد بيمارستانهاي صحرايي در سالن هاي  ورزشي و پادگان هاي نظامي استانها که خود اين موضوع بحران آفرين بوده و بار رواني جامعه را نيز فزوني بخشيده و متلاطم خواهد کرد. انتظار ميرود دولت با جديت و قاطعيت و با تمام ظرفيت خود پاي اجراي طرح "فاصله گذاري اجتماعي"  هرچند که با تاخير اقدام گرديد به هرقيمتي، بايستد تا شاهد غلبه بر ويروس منحوس کرونا در آينده نزديک باشيم. ياداشت را با سخن پرمغز امير کبير به ميرزا آقا خان در اجراي طرح آبله کوبي(واکسيناسيون کودکان) و مقاومت برخي از والدين به پايان ميرسانم : امير کبير به ميرزا آقا خان کفت :تا زماني که ما سرپرستي اين ملت را بر عهده داريم مسئول جهل و مرگشان هستيم. به اميد روزهاي بدون بيماري کرونا با اولويت همت دولت و همراهي مردم. انشاءا


 


 


داستان مارادونا و غضنفر


روزي تيم ملي آرژانتين دعوت تيم محلي ايراني براي بازي فوتبال را قبول و وارد کشور شد.مربي فوتبال محلي قبل از بازي يکي از بازيکنان خود بنام غضنفر را با توجه به تکنيک بالاي مارادونا، مامور مهار او کرد. قبل از بازي به غضنفر گفت: به هيچ قيمتي اجازه نمي دهي مارادونا تکان بخوره.چند دقيقه بعد از شروع بازي،غضنفر يک گل به دروازه خودي زد.نزديک پايان نيمه اول،غضنفر گل دوم را به تيم خودشون زد.مربي که از اين کار او کلافه شده بود از کنار زمين فرياد زد بچه ها مارادونا را ول کنيد،غضنفر را بچسبيد! داستان مارادونا و غضنفرشده وضعيت فعلي جامعه ما. پس از مدتها سهل انگاري، مستمرا به مردم تاکيد مي شود که در خانه بمانند. مسافرت نروند و از حضور در مکان هاي عمومي، شلوغ و پرتردد پرهيز کنند تا لااقل بتوان با قطع زنجيره انتقال ويروس، توسعه  اين بيماري را مهار نمود.عليرغم شرايط بحراني و وخامت اوضاع کشور از حيث شيوع ويروس کرونا اعلام ميگردد ادارات از روز سه شنبه 5 فروردين ماه با حضور 10 درصد کارمندان داير مي باشد. اين يعني خارج شدن و حضور مردم در خيابان ها و شکسته شدن شعار در خانه بمانيم.با اين شرايط براي رهايي از شر کرونا بايد مردم را رها کنيم و مسئولان را بچسبيم!با توجه به تعطيلي پاساژها و بازارها تا 15 فروردين ماه چه اشکالي داشت که تمامي ادارات نيز تا 15 فروردين ماه از سوي هيات دولت تعطيل اعلام ميشد. شروع به کار  ادارات تا 15 فروردين  با توجه به شرح وظايف و اختيارات تعريف شده در تشکيلات و چارت سازماني ادارات بگونه اي است که حتي با حضور پنجاه درصد از پرسنل نيز هيچ امري قابل رتق و فتق نبوده و هيچ خواسته ارباب رجوع عملا قابل تحقق نخواهد بود ولي بهانه اي خواهد شد براي جدي نگرفتن موضوع از سوي مردم چرا که آنها مي گويند اگر کرونا اينقدر جدي بود دولت ادارات خود را تعطيل ميکرد.اگر تعطيلي ادارات صورت نگيرد با دست خودمان کرونا را دست به دست خواهيم کرد.چه تضميني است که کارمند يا ارباب رجوع کرونا نداشته باشد و به ديگران منتقل نکند.بويژه در کلان شهرها که کارمندان مجبور هستند براي رسيدن به محل کار خود از وسيله نقليه عمومي و مترو استفاده کنند که خود اين وسايل از حيث انتقال ويروس کرونا خطر آفرين مي باشند.اين يعني به تعويق انداختن قطع زنجيره کرونا و تحميل فرسودگي مضاعف به سيستم پزشکي و کادر درماني کشور.تعطيلي ادارات يک تصميم درست و منطقي در چنين وضعيت بحراني کرونا است. با مردم همراه باشيم تا شر اين ويروس منحوس از سرکشور خلاص شود.


 


 


 


 چرايي انتخاب شعار جهش توليد براي سال1399


سال 1399ازسوي مقام معظم رهبري همانند سالهاي گذشته که رنگ بوي اقتصادي داشت،سال جهش توليد نامگذاري گرديد. سالهاست که مستمرا مباحث اقتصادي  به عنوان شعار سال از سوي ايشان انتخاب ميشود و از اين نامگذاري ها که به صورت هوشمندانه و با پشتوانه کارشناسي صورت مي پذيرد،اهداف خاصي دنبال ميگردد که در راس آنها به نجات اقتصاد ايران با توسل به توليدات داخلي که نيروي انساني،مواد اوليه و دانش فني آن در داخل کشور پرورش، تهيه و توليد شده باشد، ميتوان اشاره کرد.انتخاب شعار سال جديد از اين باب هوشمندانه است که اقتصاد ايران در شرايط کنوني تحت تاثير شيوع گسترده ويروس کرونا قرار گرفته و بواسطه اين بحران قطعا اکثر کسب وکارها خسارت ديده و يا خواهند ديد. درآمدهاي مالياتي به تبع کسادي بازار کسب و کار، کاهش خواهد يافت و رکود تورمي در صورت تداوم  اين روند،عميق تر و پيچيده ترخواهد شد.لذا بعد از ريشه کني اين بيماري(ويروس کرونا)، اقتصاد کشور و استانها نيازمند يک کار جهادي و جهشي در توليد براي جبران و ترميم موارد اشاره شده فوق نسبت به سالهاي گذشته خواهند بود. تا هم  از تعطيلي واحدهاي توليدي بويژه کسب وکارهاي کوچک و خرد جلوگيري بعمل آيد. هم درآمدهاي مالياتي که در بودجه سال 1399 پيش بيني شده محقق شود و همچنين  از رشد رکود تورمي جلوگيري گردد تا سطح رفاه، درآمد و معيشت مردم به نوعي نسبت به سال‌هاي گذشته بهبود و يا در نهايت در همان سطح قبلي، باقي بماند. بنابر اين با توجه به شرايط بحراني اقتصاد ملي و بازتاب آن در اقتصاد استانها به جهت تحريم هاي ظالمانه،سوء مديريت در سطح کلان و خرد و هم چنين شيوع ويروس کرونا،نجات اقتصاد ايران بيش از پيش مستم يک جهش و گام بلند در توليد ملي و منطقه اي متکي به عوامل داخلي مي باشد. در اين راستا همه ي قواي سه گانه(دولت،مجلس و قوه قضائيه) و تمام بخش هاي خصوصي و تشکلات فعال در زمينه اقتصاد بويژه کرسي هاي آزاد انديش در دانشگاهها با مشارکت و همکاري هم در تحقق شعار سال با رفع چالش هاي پيش روي توليد که به اهم آن به شرح ذيل اشاره ميگردد، مي بايست در کنار هم تلاش و همت نمايند. به واقع کاري است دشوار و انرژي بر ولي امکان پذير و شدني است اگر اراده قوي چه در بخش دولتي و چه در بخش خصوصي در اين زمينه وجود داشت باشد.


-)بهبود فضاي کسب وکار.


-)مبارزه بي امان با فساد بويژه فساد موجود در سيستم بانکي واداري.


-)ايجاد امنيت براي سرمايه گذاران.


-)ايجاد فضاي رقابتي و غير رانتي.


-)رفع موانع پيش روي صادرات.


-)رفع واقعي موانع توليد.


-)توجه جدي به واحدهاي دانش بنيان.


-)رفع مشکلات واحدهاي نيمه فعال به منظور افزايش ظرفيت توليد.


-)افزايش نظارت بر اجراي قوانين به منظور مقابله با فساد در سيستم هاي اجرايي.


-)واقعي کردن نرخ سود بانکي براي توليد رقابت پذير وصادرات محور.


 


 


 


چرا با وجود کرونا، سفرهاي نوروزي در حال انجام است؟


از چند روز مانده به آغاز سال جديد(سال1399) و حتي بعد آغاز سال نو عليرغم همه ي هشدارهاي جدي مسئولين وزارت بهداشت،ستاد ملي مبارزه با ويروس کروناي کشور،پزشکان، متخصصان عفوني و همچنين خواهش و تمناي و ريش گرو گذاشتن تعدادي از مسئولان رده بالاي نظام و حتي راه اندازي پويش ها و کمپين هاي مختلف در فضاي مجازي از سوي سازمانهاي مردم نهاد،  پخش کليپ هاي مختلف در شبکه هاي صدا و سيما و ساير اقدامات فرهنگي ديگر، متاسفانه برخي از شهروندان با ناديده گرفتن تمام اين هشدارها و جدي نگرفتن عمق فاجعه و  وخامت اوضاي کشور،بار سفر بسته و دل به جاده هاي کشور زدند.گواه اين امر گزارش هاي پخش شده از بخش هاي خبري مختلف صدا وسيما در روزهاي پاياني سال در اين ارتباط مي باشد. نکته جالب در گزارش هاي تهيه شده از سوي خبرنگاران مرکز خبري سيما،بيان علت و دليل مسافرت رفتن از سوي شهروندان بود که هر کدام به نوعي تلاش ميکردند کار خود(سفر رفتن) را توجيه کنند، حتي با دروغ گفتن! همچون مادرم مريضه،مجلس ختم داريم،حوصله مون توخونه سر رفته و ميريم ويلاي شخصي خودمون و از اونجا بيرون نمي آئيم و جواب هاي غيرمنطقي ديگر. با چنين اوصافي ميشود گفت:قطعا اين وضعيت در هفته دوم تعطيلات نيز تکرار خواهد شد. حال سوال اينجاست چرا تعدادي از خانواده ها با وجود جدي بودن موضوع کرونا و سرعت انتقال و شيوع آن و عليرغم همه ي اطلاع رساني ها،خواهش ها و تمنا ها، دست به چنين اقدامي زدند و انگار نه انگار که نزديک يک ماه است که بر خانه ماندن و به سفر نرفتن مردم براي غلبه بر ويروس کرونا از سوي مسئولان تاکيد ميگردد.براي پاسخ به اين سوال به سه دليل عمده و اساسي که زمينه ساز سفرهاي نوروزي شده اشاره مي شود:


1- تناقض گويي و عدم قاطعيت در اجراي تصميمات اتخاذ شده از سوي متوليان امر.وقتي مردم شاهد اين همه تناقض در تصميم گيري ها هستند لابد اين گونه تصور مي کنند که شرايط عادي است و موضوع آنطور که از سوي مسئولين عنوان ميشود، وخيم نيست.چطور ممکن است شبي جاده اي بسته و فرداي آن روز همان جاده دوباره بازگشايي ميشود ويا سخت گيري اوليه خود را ندارد.يک روز ستاد مبارزه با کروناي کشور دستور به کاهش ساعات ادارات ميدهد و روزي ديگري از جاي ديگري زمزمه بازگشت ساعات به حالت عادي به گوش ميرسد.يک روز از قرنطينه و تعطيلي بازار سخن به ميان مي آيد و روز ديگر اين موضوع به شدت تکذيب ميگردد. اخيرا نيز تصميم گيري شده همه ي پاساژها و بازارها تا 15 فروردين ماه به منظور جلوگيري از شيوع کرونا تعطيل گردد که اگر به قوت خود باقي بمانند به قول معروف نوش دارو بعد مرگ سهراب،خواهد بود.چرا که چه بخواهيم و چه نه خواهيم اکثريت کسبه و اصناف تا 15 فروردين ماه يا تعطيل هستند يا به صورت نيمه تعطيل درمي آيند و مراجعاتي از سوي مردم با آنها به دليل خريد هاي کلي قبل عيد به حداقل خود ميرسد.اين مهم مي بايستي 15 روز آن طرف سال 1398تصميم گيري و با قاطعيت اجرايي مي شد تا تاثيرگذار در مبارزه با اين بيماري مي بود.هر چند که چنين تصميمي هزينه اقتصادي و اجتماعي بدنبال داشت که با اتخاذ تدابيري قابل مديريت شدن بود.


2- بين مردم و مسئولين اجرايي کشور(نه نظام)شاهد يک شکاف و ديوار بلند بي اعتمادي هستيم و اين موضوعي است که کتمان آن بنظر خود خيانت بزرگي محسوب ميشود.بايد اين موضوع را پذيرفت و براي رفع اين شکاف ايجاد شده چاره انديشي کرد درغير اينصورت اين ديوار بلند بي اعتمادي روز به روز به اوج خود،خواهد رسيد. با اين شرايط ديگر دست مردم و دولتمردان به همديگر براي ايجاد وحدت و همدلي براي انجام کارهاي مشترک در راستاي رفع مشکلات پيش روي جامعه از جمله همين چالش ويروس کرونا به هم نخواهد،رسيد. براي جذب وجلب مشارکت همه جانبه مردم به عنوان يک نيروي پشتيبان قوي براي دولت در همه ي عرصه ها، داشتن صداقت،عمل به شعارها و وعده هاي داده شده،توزيع عادلانه ثروت بعبارت ديگر داشتن نگاه توسعه محور يکسان به همه استانها و از همه مهمتر پاکدستي و مبارزه با فساد و بي عدالتي اجتماعي، جزء ااماتي هستند که جهت ترميم شکاف بي اعتمادي بين مردم و مسئولين از سوي دولتمردان مي بايست در سرلوحه کاري آنها قرار بگيرد.


3- سومين دليل به مسائل فرهنگي تک تک شهروندان جامعه برميگردد. به واقع من نوعي به عنوان يک شهروند جامعه هنوز آشنايي کاملي از مسئوليت مدني خود نسبت به جامعه و تک تک شهروندان ندارم و به حقوق شهروندي خود عليرغم شعارهاي داده شده، واقف نيستم. با اين توصيف در بروز حوادث و چالش ها از جمله زله، سيل و منجمله بيماري اخير که کل افراد جامعه را تحت تاثير خود قرار داده و يا در آينده قرار خواهد داد، من شهروند به دليل آشنا نبودن به مسئوليت مدني و حقوق شهروندي، فقط به فکر خود و افراد خانواده خود، خواهم بود و هر اتفاقي به ساير افراد جامعه بيافتد در حال من هيچ تفاوتي نخواهد کرد. برعکس اگر فرد و يا  افراد جامعه به حقوق و مسئوليت مدني خود اشرافيت کامل داشته باشند، تلاش خواهند کرد که به اندازه سهم خود در رفع بحران و چالش هاي بوجود آمده و يا پيش رو احساس مسئوليت کنند و ضمن مراقبت از خود و اعضاي خانواده، کمک حال ديگران نيز باشند. اگر افراد جامعه قبلا به درک و آکاهي مدني رسيده بودند، ميتوانستند به راحتي شعار نه به سفرهاي نوروزي را در عمل تجلي کنند. چرا که اين سفرها را هم براي خود و هم براي ديگران خطرناک ميدانستند. رسيدن به اين شرايط ايده آل مستم آموزش هاي عمومي و همگاني مستمر از سوي دستگاههاي فرهنگي هست که متاسفانه تاکنون در حد شعار باقي مانده است. پس نبايد انتظار داشته باشيم همه در خانه بمانند و سفرهاي نوروزي را به صفر برسانند. چرا که هنوز براي سه دليل عنوان شده اقدامات و برنامه هاي عملياتي طراحي و تعريف نشده است، چه رسد به اجراي آنها.


 


 


 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

تنهایی مریم Bob خرید کولر گازی دبیرستان دوره اول فارابی کلاس هفتم گرگان وبلاگ رادیو آوا ریاضیات wellcome ARMY golderkala